P A R T 13 - RED EARS -

1.9K 326 47
                                        


+بشین اینجا برای بقیه صبحونه درست کنم بعدش جدا باهات صحبت دارم...

لحن جدیمو که دید سر تکون داد ولی ننشست...
بلند شد اومد کنارم کمک...
و ما غافل از اون سه تا پسری که با تعجب همون نگاه میکردن!
.
.
.
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°

با صدا شدن اسم اشنایی لای چشمامو باز کردم...

_وقتشه بیدار شی تهیونگ...
+اه صبح بخیر
_صبح بخیر... خوب خوابیدی؟!
+اوهوم... فقط احساس میکنم پام خوابیده...!

با لحن متعجب گفت:
_اوه نکنه دچار فلج موقتم شدییییی؟!
+چی؟! نه نه من میتونم پاهامو تکون بدم!
_اوه خداروشکر ترسوندیم

ادامه داد:
_پس مشکل چیه؟!
+مشکل؟! مشکلم این که میخوام راه برم! پاهام همش گز گز میکنه!

_اوه، بزار برم سوکجین رو صدا کنم...

بی معطلی گفتم:
+نه! خواهش میکنم... اگه اون بیاد شاید نزاره راه برم!
_خوب اون منفعته تو رو میخواد!

اوه!

+خواهش میکنم من میخوام راه برم... اصلا شاید بخوام برم دست به اب!

سعی کردم مظلوم نگاهش کنم تا تاثیر داشته باشه که فکر کنم داشت!

_خیله خوب... سعی کن از من بگیری و بیای پایین...

لبخند مستطیلی زدم و دستمو دور شونش انداختم...

اولش هیچ حسی از پاهام نداشتم ولی کم کم گز گزش شروع شد...
خوب فکر کنم این نشونه خوبیه!
البته امیدوارم!

به در اتاق رسیدیم...
_خیله خوب فکر میکنی خودت بتونی از دیوار بگیری؟!

با ذوق جواب دادم:
+اره اره میتونم

نامجون:اوه یک لحظه همینجا وایسا بزار برم سوپا و لباساتو بیارم...
+باشه...

اما من فقط گفتم باشه و بهش عمل نکردم:|√
دستمو به در اتاق گرفتم و در رو باز کردم...

همزمان با دیدن فردی که پشته دره غافلگیر شدم و دوتامون فریادی زدیم و من دستمو از دیوار برداشتم...

و خوب وقتی عامل ایستادنت نباشه چی میشه؟؟
درسته تلپی میخورم زمین!

چشمامو بستم تا با کله بخورم زمین ولی تنها صدای که شنیدم صدای :

_آخ

آرومی بود!

خوب مسلما این صدای من نبود چون من صدای بمی داشتم و در ضمن من هیچ جایی از بدنم احساس درد نداشتم که بگم « آخ »!

چشمامو اروم و با احتیاط باز کردم و با دیدن صورت زیبایه رو به روم که البته از درد تو هم رفته بود چشمام تا بیشترین حد گشاد شد...

My Guide | TaeJinWhere stories live. Discover now