موسیقی قسمت 24🍃🎶

3.5K 680 21
                                    

Epik high ft.IU _ Love Story
Translate:Łezaito

یه زمان مثل آهن ربا بودیم
چون وقتی یکی از ما روشو برگردوند ما از هم جدا شدیم

من چیزی نداشتم و به لطف زخمایی که بهم زدی من تبدیل به نقش اول یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شدم
من چیز خاصی نبودم ولی به لطف بهم زدنی که بهم وادارش کردی تبدیل به شخصیت اصلی یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شدم،این داستان عاشقانه‌ی غم انگیز!

حالا وقتشه که فراموشت کنم ولی خاطره‌هام همینطور واضحتر و احساساتم بزرگتر میشن
وقتی به گذشته نگاه میکنم باعث میشه قلبم از هم بپاشه ولی همه‌ی اینا همش یه سکانس کلاسیکه
یادت میاد؟ توی اون تئاتر فیلم غمگین!
روزی که برای اولین بار دست همو گرفتیم،ممنون بودم که دستت همه چیز رو درست میکنه و همه‌ی خرابی‌هارو از بین میبره و دستمو میگیره
بیاد میاری؟ روزی که درباره‌ی خانواده‌ت بهم گفتی،این تنها چیزی بود که درباره‌ت میدونستم و باعث شد تا بخوام تیکه‌ای از قلبمو بهت بدم
زیر پتو پر از غم و اندوه بود
تو از بدن من بعنوان یه سقف استفاده کردی تا از همه‌ی اون غم‌ها دوری کنی
من همه چیز رو بیاد میارم حتی اولین صبحم رو بدون تو!
لحظاتی رو که بعد از سختی و تحمل زیاد دوباره شکستم
وقتی توی حموم موهات رو که روی جای صابون بودن رو برمیداشتم برای مدتی گریه کردم

من چیزی نداشتم ولی به لطف زخمایی که بهم زدی تبدیل به شخصیت اصلی یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شدم!
من چیز فوق العاده‌ای نبودم ولی به لطف بهم زدنت باهام تبدیل به شخصیت اصلی یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شدم،توی این داستان غم انگیز!

به خودم دلداری میدم و میگم غم مثل یه نم نم بارون کوتاهه ولی هنوز با یه صورت خیس از خواب بیدار میشم
فصل‌ها عوض میشن و فقط به جلو پیش میرن ولی من مدام سمت گذشته قدم برمیدارم و میام پیش تو...تویی که تنها بعنوان یه خاطره از اون زمان باقی موندی
نمیتونم فراموش کنم،اولین شبمونو که بخاطر مستی به سمت هم کشیده شدیم
درواقع من حتی قبل از شات اولمم مست بودم
فکر کنم چیزی که ما نوشیدیم سرنوشت بود
و خیلی سریع دوباره هوشیار شدیم
و بعد از اون دیگه نمیتونستیم بدون هم زندگی کنیم
ولی الان هرروز مثل جنگه و طوری بهم نگاه میکنیم که انگار میخوایم همدیگه رو بکشیم و بعد میبینیم که این آخر اشکای ماست
از اولین برخوردمون که باعث میشد حس کنیم این سرنوشته تا آخرین دیدارمون که برگشتیم و اسمش رو سرنوشت سیاه (بخت بد)گذاشتیم!
ما انعکاس آینه‌ی همدیگه بودیم(مثل هم بودیم)حتی تا زمانی که از هم شکستیم و بهم دیگه فقط نگاه میکردیم

من چیزی نداشتم ولی با تشکر از زخمایی که بهم زدی تبدیل به شخصیت اصلی یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شدم!
من چیز فوق العاده‌ای نبودم ولی با تشکر از بهم زدنت باهام تبدیل به شخصیت اصلی یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شدم،توی این داستان غم انگیز!

داستانی که فقط برای من خیلی خاصه،خیلی کلیشه‌ای نیست؟
میدونم که تو دنیات فقط من نیستم ولی این منم

من چیز خاصی نداشتم که به کسی بدم ولی با تشکر از زخمایی که پشت سرت جا گذاشتی دارم میدمشون به کسه دیگه‌ای! یه داستان غم انگیز مثل مال خودم!
همه چیز برای من اولین بارم بود ولی با تشکر از ترسی که به دلم گذاشتی من برای همیشه توی یک داستان عاشقانه‌ی غم انگیزم،توی این داستان عاشقانه‌ی غم انگیز!

یه زمان مثل آهن ربا بودیم
و وقتی یکیمون روشو برگردوند ما از هم جدا شدیم
یه زمان مثل آهن ربا بودیم
و چون زمانی که یکی از ما روشو برگردوند ما تبدیل به غریبه‌ها شدیم نه یه ستاره توی آسمون سئول!

....
این آهنگ برای من و لیتل خیلی معنی‌ها داره و انگار خوده لیتله...امیدوارم شما هم دوستش داشته باشین❤

Hey Little,You Got Me Fucked Up [S2]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ