با شنيدن صداي در ورودي خونه بي حواس روي تخت نشست و داد زد : ليااااام
و وقتي صداي زنگ براي بار دوم به گوش رسيد مطمئن شد كه ليام حتما توي حموم طبقه ي پايينه و قرار نيست صداي درو بشنوه . بي حوصله از روي تخت بلند شد و همون طور كه غر ميزد به سمت پايين رفت:كدوم خريه كه متيو گذاشته بياد تو؟
ليام سرشو از حموم بيرون اورد: كيه؟
زين با كلافگي جواب داد: من چميدونم بيا بيرون
+حالا درو باز كن ديگه عزيزم من تو حمومم...
_من بايد برم سر لوكيشن زود باش بيا...
وسط حرفش در خونرو باز كرد و با ديدن شخص پشت در تعجب كرد: اقاي پين؟
جف سر تا پاي زين رو از نظر گذروند: اومدم صحبت كنيم
زين از جلوي در كنار رفت و همزمان ليام از حموم بيرون اومد : كي بـ ... بابا؟
جف روي مبل راحتي نشست : فكر كنم جفتتون سلام كردنو يادتون رفته.
ليام كلافه آه كشيد: فكر نميكردم از انگلستان پاشي بياي اينجا
جف پاهاشو روي هم انداخت و به زين نگاه كرد: قهوه رو ترجيح ميدم.
زين اخماشو توي هم كشيد و به ليام نگاه كرد.
+ ما معماري خونرو تغيير نداديم. اشپزخونه هنوز سر جاشه.فرصت جواب دادن رو به جف نداد و رو به زين كرد: من ميرم لباس عوض كنم و تا بابام براي خودش قهوه ميريزه لطفا هيچ حرفي نزنيد. بشين عزيزم.
با اخم به جف نگاه كرد و به سمت پله ها رفت.
زين روي مبل جلوي جف نشست : خوش اومديد.
جف به ليام كه از پله ها بالا ميرفت نگاه كرد و وقتي از بسته شدن در اتاق مطمئن شد پوزخند زد: همون مزخرفات تكراري نه؟
زين با بي تفاوتي گفت : متوجه نميشم
: بازم داري به كريير ليام ضربه ميزني درسته؟
زين سعي كرد تعجبشو پنهان كنه. تا حالا نشده بود جف باهاش انقدر صريح حرف بزنه : و شما بازم قراره منو مقصر بدونيد؟
: اين لجبازي تو فقط داره رابطه ي بين كمپاني هارو لكه دار ميكنه.
_ لجبازي من؟ اشتباه ميكنيد اقاي پين. اوني كه حاضر به قرارداد بستن نيست ليامه. من ١٠ سال پيش قراداد بستم و شما و دوستاتون ٢ماه فرصت داريد تا اخرين بازي هاتونو رو كنيد.
جف لبخند زد: سايمون ميگفت همكاري نميكني. فكر ميكنم وقتشه ...
_ حرفاي تكراري درسته؟ ارتباط مسخره ي كمپاني فشن با تيم من؟
: مسخره نيست. نه تا وقتي من و سايمون توي شركت هاي هم سهامداريم.
_ خب؟ منتظر چي باشم؟ شايعه؟ ليك شدن بقيه ي اهنگام؟ ساخت بقيه ي موزيك ويديو هام با هزينه ي شخصي خودم؟ مقاله هاي تند تر؟ برنامه ي بعديتون چيه؟
: ميخوام باهات صادق باشم زين. اگر ليام قبول نكنه قرارداد ببنده براي خودش بد ميشه. ميدوني ديگه؟ تا همينجاشم زيادي توي اين صنعت مونده. عمر مفيد كاري يه مدل تا ٢٥ سالگيه ولي ليام هنوزم ميتونه كار كنه. دليلشم روشنه اون پسر منه و من نميذارم كسي مثل تو كه از طبقه ي كارگر جامعه اومده و خودشو بين ماها جا داده كرييرشو نابود كنه.
زين واقعا عصباني شد ولي قرار نبود خودشو ببازه: فعلا كه من مدل نيستم و عمر مفيد كاريم تا ٢٥ سالگي نيست. سايكو نشد يه كمپاني ديگه.
_ليبل ديگه اي وجود نداره. قرار نيست باهات قرارداد ببندن.
زين شونه هاشو بالا انداخت: باشه. اهميت نداره. هركاري ميخوايد بكنيد. من از بازياي شما خستم. ليام ميتونه با هركسي ميخواد قرارداد ببنده. من جلوشو نگرفتم ولي اگه نميخواد با شما كار كنه بريد ببينيد مشكلتون از كجاست.
YOU ARE READING
Sunrise In Hollywood(Z.M)
Fanfiction_اسمشو چي ميذاري؟ بدگماني يا واقعيت؟ +من بهش ميگم توطئه