10. من خوبم

778 134 247
                                    

اهنگ I'm Ok از گروه Ikon پلی بشه=)

وقتی در خونشو باز کرد، به هیچ وجه توقع نداشت با کیم سوکجین رو به رو بشه‌ پس با شوک بهش خیره موند.

"میدونم مزاحمم...فقط کار مهمی با همسرت دارم ته ته"

تهیونگ با گیجی پلک زد "دیشب کجا بودی؟"

جین لبش رو گزید و جولیایی که تو بغلش خواب بود رو بالا کشید تا به تهیونگ بفهمونه خستس و میخواد هر چه سریعتر بره. تهیونگ که تازه متوجه جولیا شد، جلو اومد و دختر رو از بغل جین گرفت "بیا تو...سوهیون داره نقاشی میکشه"

جین سر تکون داد و پشت سر پسر کوچکتر وارد خونه شد. از چشمای سرخ شده و موهای شلختش مشخص بود که شب قبل درست نخوابیده و جین واقعا از این بابت متاسف بود.

تهیونگ همونطور که جولیا تو بغلش بود به سمت راهروی اتاقها رفت اما جین زودتر لباسشو گرفت و کشید "کجا میبریش؟"

تهیونگ جولیا رو محکم تر به خودش فشرد و به زمین نگاه کرد "میبرمش اتاق رو تخت بخوابونمش"

جین لبخند محوی زد "نیاز نیست تهیونگ...ما خیلی زود میخوایم بریم...لطفا همسرتو صدا کن"

سوهیون از اتاقی خارج شد. دست هاش، مثل پیشبندی که دور کمرش بسته بود، رنگی بودن و کمی از رنگ به صورتش هم پاشیده بود. با تعجب به جین نگاه کرد‌.

"سلام خانوم کیم"

سوهیون نگاهی به تهیونگی که به جین خیره شده بود انداخت و لبخندی زد "خوش اومدین سوکجین شی.لطفا بشینید تا برگردم"

جین سر تکون داد و بعد از رفتن سوهیون به آشپزخونه، جولیا رو از بغل تهیونگ درآورد.به وضوح متوجه لرزش خفیف دستای پسر کوچکتر شد اما بی اهمیت، جولیا رو روی مبل دو نفره خوابوند و خودشم روی یکی از مبل ها نشست.

تهیونگ نفس عمیقی کشید. نگاهشو از زمین گرفت و به جین داد‌ "دیشب کجا بودی؟الان چرا اومدی اینجا؟با سو چکار داری؟"

جین سرشو پایین انداخت و تهیونگ متوجه لحن تند خودش شد پس روی مبل رو به روی جین نشست و سعی کرد خودشو جمع و جور کنه. چند دقیقه ی بعد، تا زمانی که سوهیون با سینی حاوی شربت از آشپزخونه خارج بشه، خونه کاملا تو سکوت گذشت.

"خوشحالم که الان اینجا صحیح و سالم میبینمتون!دیشب واقعا هممون رو نگران کردین"

جین تشکری کرد و لیوان شربت رو از سینی ای که سوهیون جلوش گرفته بود برداشت. لبخند آرومی مهمون لب هاش کرد "بابت دیشب متاسفم!شنیدم دیشب شما هم دنبالم میگشتین"

سوهیون خندید و بعد از گذاشتن شربت جلوی تهیونگ، کنار جین نشست "اره...با لباس عروس زیر بارون اینور اونور میدوییدم!اوضاع بدی بود"

𝖶𝗂𝗍𝗁𝗈𝗎𝗍 𝖬𝖾Where stories live. Discover now