سلام سلااااام ^^
چطورید خوشگلاااا 😍
یه تشکر بکنم از کسایی که تا الان فنفیک رو دنبال کردن و با ووت هاشون بهم انرژی دادن ...
لاو یو سو ماااچ💛
ولی خب داستان فعلا تمومی نداره دوستاااان
پس مثل همیشه با ووت و کامنت دادناتون بهم انرژی بدید 😍
خب ....
بریم که داشته باشیم 😈😈😈
***************
نزدیک به یک ساعت بود که نایل توی اتاقش بود و داشت کاراشو انجام میداد ..
هری هم روی کاناپه دراز شده بود و سرش تو گوشیش بود که یهو یه چیزی روی تنش افتاد و جلویه دیدش به گوشیش رو گرفت ...
آره اون نایل بود پسرش دستاشو باز کرد و خودشو انداخت تو بغلش ....
بخاطر پاهای جمع شده هری بدنش گود شده بود و سرش رو سینه مردش بود (امیدوارم فهمیده باشید)
هری لبخند صدا داری زد و گوشیشو کنار گذاشت و به جاش شروع کرد پسر دلبرشو ناز کشیدن و نایل هم از خدا خواسته خودشو مثل یه گربه تو بغلش بیشتر جا کرد
هری_ امروز خیلی دلبری میکنی ها .. حواست هست بچه گربه؟
سرشو تکون داد و لبخند شیطانی زد
نایل تو همون حالتی که یه طرف صورتش به سینه مردش چسبیده بود دستاشو پشت هری قفل کرد و توی حصار بچگونش اسیرش کرد
نایل_ ددی من باید حالش خوب باشه ، وقتی تو فکره باید اینجوری خوبش کنم و درضمن .. یه ساعته دارم کار میکنم خسته شدم . باید خستگی در کنم
هری سرشو از رو سینش بلند کرد و با دقت جز به جز صورتشو از نظر گذروند
هری_ چرا انقدر دوست دارم ؟؟اصن چرا انقد خوبی ... اصن کی بهت اجازه داده انقد دلبری کنی؟؟
ریز خندید ، چشماشو بست و لباشو غنچه کرد تا هری ببوسش
هری_ گربه کوچولویه ملوس
سریع خم شد لباشو بوسید
نایل _ دوست دارم
هری _ منم دوست دارم
هری از چشمایه قرمز نایل فهمید خابش میاد ... سرشو دوباره روی سینه ش گذاشت
هری_ خوابت میاد گربه کوچولو ... بخاب زندگیم
و شروع کرد نوازش کردن موهای بلوندش .. نایل خیلی سریع صورتشو به سینه ش مالید و این یعنی خیلی زیاد خوابش میاد
YOU ARE READING
My Sweet Creature[N.S]
Fanfiction"عذاب وجدان داشت خفه ش میکرد .. نباید انقد سریع تصمیم میگرفت .. اشتباه بزرگی انجام داده بود که بدجوری داشت میسوزوندش ... اون چه غلطی کرده بود!!! " Story by me : Moby ❌ Boy x Boy ❌ Smut ❌BDSM ❌ Violence mobynarry_1D