مجدد سلام 😃✋🏻
دوباره اومدم با بگایی های مبینایی🤣🤣
هیچوقت تا الان انقدر زود بوکامو آپ نکرده بودم :|
ولی خب .. بازم ممنون ازتون که تو نصف روزی شرطا رو رسوندید🤣
دمتون گرم .. منم سر قولم بودمخب .. ووت و کامنت هم فراموش نشه دیگه
بریم که داشته باشیم 😈😈😈
.
.
.
.
.
خیلی سریع اتفاق افتاد ..
برای یک لحظه چشماش برعکس شد و نفسش با شدت بیرون فوت شد ... حالا تنها چیزی که دیده میشد سفیدی چشماش بود ...
از شدت لرزش فکش بهم میخورد و صدای دندوناش میومد
_ واسه من فیلم بازی نکن
بدنش عرق کرده بود اما اون از سرما داشت میلرزید و با خس خس نفس میکشید..
هری دست از ضربه زدن کشید و به پرش بدن نایل توجه کرد ..چند ثانیه کافی بود تا صورتش از خفگی کبود بشه و رگایه گردنش متورم بشن ... دور لباش حاله بنفشی شکل گرفت و هری فهمید نفس نمیکشه ...
برای یک لحظه ترسید و کمر باریک پسرو گرفت و بلندش کرد و تو بغلش گرفتش .. انقد سریع بلندش کرد که براش مهم نبود دیکش هنوز توی سوراخشه و اون پسر رو روی دیکش بغل گرفته بود .
دستاش بی جون دو طرف بدنش افتاده بود و توان بلند کردنشون رو نداشت که بخاد متقابل هری رو بغل کنه ، از طرفی اون بهش گفته بود دستش بهش نخوره .. پس بهتر بود هیچ اقدامی نکنه .
هری کمر نایلو به خودش فشار میدادو با دست دیگش شونه و سر نایلو گرفته بود تا لرزشش رو کنترل کنه ...
اون فقط نمیخاست بمیره ..
تپش قلب شدید نایل رو میتونست روی سینه خودش هم حس کنه و میتونست صداش رو بشنوه ... پشت سرش رو گرفت و سرش رو توی گودی گردن خودش فشار داد ...
نایل نمیتونست نفس بکشه ..
هیچ گرمایی از جانب اون پسر به پوست هری برخورد نمیکرد . بدنش بی جون تر از هرموقعی بود و گرمایه همیشگی رو نداشت.. تعادل نداشت و سرش از روی شونه هری آویزون شده بود و هری حلقه دستاشو محکم تر میکرد تا نیفته .
وقتی حالش هیچ تغییری نکرد هری سریع روی تخت درازش کرد و بی توجه خودشو از سوراخش بیرون کشید ، کشوی پا تختی رو باز کرد و اسپری تنگی نفس رو دراورد .
کنارش نشست سرشو توی بغلش گرفت و اسپری رو به زور توی فک قفل شدش گذاشت ...
چند بار اسپری رو فشار داد که نایل با سختی تونست قورتشون بده ... هری همونطوری که تو بغلش گرفته بودش با یه دستش قفسه سینه شو مالش داد که نفسش برگشت ..
ESTÁS LEYENDO
My Sweet Creature[N.S]
Fanfic"عذاب وجدان داشت خفه ش میکرد .. نباید انقد سریع تصمیم میگرفت .. اشتباه بزرگی انجام داده بود که بدجوری داشت میسوزوندش ... اون چه غلطی کرده بود!!! " Story by me : Moby ❌ Boy x Boy ❌ Smut ❌BDSM ❌ Violence mobynarry_1D