✤Chapter 35 ✤

166 45 61
                                    

سلااااام

ببینیدددد کی اومدههه .. یوهووووو . عایم بک گایز . ببخشید این همه مدت تنهاتون گذاشتم .. واقعا معذرت

ولی اومدم تا دوباره ادامه بدم . لطفا مثل قبل ووت و کامنت برام بزارید تا انرژی بگیرم 🤩💜

بریم که داشته باشیم 😈😈😈

.

.

.

.

.

نایل تمام ماجرا رو برای جان تعریف کرد تا اون رو با حقیقت اتفاق روبه رو کنه

جان : لعنتی داری دروغ میگیی .. بگووو دروغ میگیییی

نایل آروم اشکاشو پاک کرد و صداشو صاف کرد


+من حقیقت رو گفتم جان ... دروغی درکار نیست اگه باور نمیکنید میتونید برید اون تاریخ از تماس هایه تلفن خونه رو چک کنید .. همینطور میتونید از اون آژانس تحقیق کنید ببینید من رو توی اون روز کجا برده


جان با صدایی از ته چاه در میومد جواب داد  


جان : تو باید به ما میگفتی


+قرار نبود کسی بفهمه .. الانم بخاطر این میگم تا همه چی برای شما و هری روشن شه


جان : لعنتی تو هنوزم به فکر اونی!!چطور میتونی انقد دل رحم باشی نایل .. اون یه احمق به تمام معناست


نایل با این حرف جان سگرمه هاش توی هم رفت و با عصبانیت بهش پرید


+ جان ... حواست باشه چی میگی ‌. داری توهین میکنی


توهین ؟ فقط توهین ؟؟ نایل از کتک خوردن های هری بیخبر بود ... جان جوابی نداشت بده .. بعد از چند دقیقه سکوت جان بلاخره به حرف اومد


جان : باشه معذرت میخام .. خب الان کجایی بیام دنبالت



+نه جان ..



جان : خفه شو و فقط بگو کدوم گور به گوری رفتی ... پدرم درومد از بس اینور اون ور دنبالت گشتم


+خیلی معذرت میخام جان .. واقعا ازت عذر میخام اگه به زحمت انداختمتون .. چه تو .. چه بقیه پسرا .. از همه شون به جای من عذرخواهی کن ولی دیگه نمیخواد دنبالم بگردید


جان : وااات؟


بغض نایل دوباره شروع شد ...



+ببخشید که بدون خداحافظی دارم میرم .. میدونی که .. خیلی یهویی شد و فرصت نشد ازتون خداحافظی کنم


جان : چی داری میگی نایل؟؟


صدای جان بلند تر شده بود و معلوم بود چقد عصبانی شده


My Sweet Creature[N.S]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin