✤Chapter11✤

234 54 53
                                    

" لطفا بوک رو توی ریدینگ لیستتون اد کنید ...

ووت های خوشگلتونم فراموش نشه .. باعث میشه خیلی مشتاق تر بشم اپ کنم ... سوو .. ووت بدید🥺🥺

بریم که داشته باشیممممم 😈

_______________________________________

با صدای در فهمید که هری بیرون رفته .. پاشد تا در رو باز کنه که در باز نشد

وااات؟؟؟

این دیگه چه کوفتی بود؟؟

چند بار در رو تکون داد اما باز نشد .. قفل در رو باز و بسته کرد اما فایده ای نداشت

الان میخای چیکار کنی نایل !! خاک تو سرت بچه نفهم .. چقد تو احمق و لجبازی .. د الان بیا درستش کن . هری از اتاق رفته بیرون و مطمئنن صدای نایل رو هم نمیشنوعه ..

چند بار در زد اما بازم نه .. معلوم بود نتیجه ای نمیگیره ... حموم همینجوریشم پرت ترین قسمت خونه بود .. الان هم که هری رفته بود بیرون

هوای حموم سرد تر و سرد تر میشد و بدن نایل داشت میلرزید .. فقط دعا میکرد تا قبل از یخ زدنش ، هری به اتاقش بیاد

*********************

اهههه چقد لجباز بود .. همه چیش خوب بود اما این لجبازیشو دوست نداشت .. اخم کرده بود و از اتاق بیرون رفت ..

رفت تو آشپزخونه و قهوه ساز رو روشن کرد تا وقتی نایلش بیاد بیرون با قهوه داغ ازش استقبال کنه ..

شومینه روهم زیاد کرد و یکم تو خونه که ریخت و پاش بود رو جمع کرد .. چرا انقد طولش داده؟؟مگه یه لباس پوشیدن چقد زمان میبره؟؟

ترسید دوباره بد موقع داخل شه و اون پسر رو دوباره تو وضعیت بدی ببینه ... اما به نظرش ۴۵ دقیقه دیگه واسه پوشوندن خودش کافیه پس در رو آروم باز کرد و از لای در اتاقو دید زد ..

وقتی کسی نبود کامل داخل شد ودف اون هنوز بیرون نیومده بود؟؟ نگاهی به حوله دم در انداخت ..

بلللله ... اون پسر لجباز بیرون نیومده بود

_ودف نایل چرا نیومدی بیرون .. من که رفتم خب


جوابی نشنید

_نایل مسخره بازی رو تمومش کن الان یخ میزنی

بازم سکوت

_نایل !!!

با نگرانی صداش زد و در حموم رو باز و بسته کرد .. دیگه واقعا داشت نگران میشد .

_پسره ی لجباز

با عصبانیت لب زد

+هری

با صدای که شنید نگرانیش ده برابر شد

_ودف نایل .. خوبی!!! چرا نیومدی بیرون

My Sweet Creature[N.S]Onde histórias criam vida. Descubra agora