سلااام سلاااامممم ... ✋🏻
حالتون چطورههه 😍
اومدم با یه پارت دیگه ... ووت و کامنت های خوشگلتون فراموش نشه چون باعث میشه انرژی بگیرم و زودتر آپ کنم تا بریم سراغ فنفیک دومم .
تنکیو لاولیااااا 💛🌻
بریم که داشته باشیم ...😈
*******************************
پل خورد و حالتش عوض شد
+دد
و یه دست نرم رو صورتش قرار گرفت
+ددی
آروم لب زد
بیدار بود ولی تصمیم گرفت جوابشو نده تا ری اکشن پسرشو ببینه
+پاشو دیگهه ... ددی دلم برات تنگ شده پاشو
یکی از دستایه مردونه و پر تتوی هری با انگشتایه پوشیده شده از رینگ رو بین دستایه نرم و بچگونه ش گرفت و محکم پشتشو بوسید
به سختی جلوی لبخندشو گرفته بود اما جلوی پروانه های تو شکمش رو هم میتونست بگیره؟؟
دستشو از رو صورتش برداشت و دمق تکیه داد به کاناپه و دیگه هیچ حرفی نزد که یه نفر از پشت بقلش کرد
_منم دلم برات تنگ شده بود زندگیم
و محکم گونه پسرشو بوسید .. سرشو پایین تر آورد و بوسه های آرومشو روی گردن نرم و سفید پسرش پخش کرد ..
اونا تو این یک سال و نیم انقد پیشرفت کرده بودن که دیگه میتونست گردنش رو هم ببوسه ..
دستاشو روی دست مردش گذاشت و سرشو به عقب خم کرد تا مردش فضای بیشتری داشته باشه ..
وقتی پوست نرم و لطیف پسرش رو خیس و قرمز کرده بود بلاخره بلند شد اما این دفعه نایل محکم لبای هری رو بوسید
+چرا دیشب دیر اومدی .. میدونی چقد نگران شدم
_یه کاری پیش اومده بود
+از منم مهم تر بود ؟
هری با این حرف نایل ساکت شد و تو فکر رفت و به یه نقطه خیره شد .. نمیدونست باید چی جواب بده
نایل با دیدن سکوت هری دلش گرفت ..
یعنی واقعا انقد براش بی اهمیت بود ؟ سریع چشماش پر اشک شد ..
اون پسر خیلی لوس بود و با کوچیکترین چیز دلش میگرفت
بی توجه به چشمایه تار شدش لبخند فیکی زد و حلقه دستایه هری که محکم بغلش کرده بود رو باز کرد ..
+ صبحونه آماده کردم برات
منتظر نموند تا هری بخاد حرفی بزنه و سریع رفت تو اتاقش و در رو هم بست .. صورتشو توی بالشتش مخفی کرد و اجازه داد اشکاش بریزن ..
KAMU SEDANG MEMBACA
My Sweet Creature[N.S]
Fiksi Penggemar"عذاب وجدان داشت خفه ش میکرد .. نباید انقد سریع تصمیم میگرفت .. اشتباه بزرگی انجام داده بود که بدجوری داشت میسوزوندش ... اون چه غلطی کرده بود!!! " Story by me : Moby ❌ Boy x Boy ❌ Smut ❌BDSM ❌ Violence mobynarry_1D