سلاااام 😃🤚🏻 چطوریددد ..
اومدم با یه پارت دیگه 👌🏻بی زحمت انگشتایه مبارکتون رو روی اون ستاره پایین بکوبید و بعد شروع کنید به خوندن ☺
بریم که داشته باشیم 😈😈😈
.
.
.
.
.
باقی مونده بحثاشونو هم انجام دادن ... ساعت نزدیک به ۳ بود که دیگه سم رفت و فقط هری و نایل موندن .. موقع ناهار بود
هری قولنج کمرش رو شکوند و دستاشو چفت هم روی میز گذاشت
_خببب خببب .. حالا موضوع جنابعالی رو بررسی کنیم
زبونشو رو لبش کشید و رفت سمت غذا ها و خودشو به اون راه زد .. انگار نه انگار هری با اون حرف زد
+جووووون ناهاااارو .. تو اینارو داری بعد نمیخوری میایی غذا سوخته های منو میخوری؟؟ عوکی تو دیگه کی هستی بابا
هری پوکر بهش نگاه کرد
_داشتم حرف میزدما
نایل با ذوق به غذا ها اشاره کرد و زبونشو روی لباش میکشید
+اول غذا
_خیر ... اینجا من رئیسم
+شما که همه جا رئیس هستید .. توی قلب منم شما رئیسید سِر ... ولی من گشنمه
با لبای آویزون حرفایه شیرینشو دوباره زد و حواسش نبود چقد داره دلبری میکنه ... هری نتونست رد کنه و بیخیال بحث شد
_ توله شیرین زبون رو نگااااه ... تو اگه این زبون چرب و چیلیک رو نداشتی میخاستی چیکار کنی ؟؟؟
+ هیچی .. شیرینی زبون تورو میخوردم
هری از این همه زبون درازیش خندش گرفت .. اون هیچ جوره نمیتونه جلوی زبونشو بگیره .. حتی اگه به ضرر خودش بخواد تموم بشه حرفشو میزنه
سکوت اتاق با نق زدن نایل شکست
+ دد .. تورو خدا .. الان از گرسنگی تلف میشممم
پشت بند حرفش صدای پیچیده شدن روده های و معده خالیش تو اتاق ساکت پخش شد که هری هم شنیدش
_الهی بگردم منن .. بیا اصن خودم میدم بهت
گذاشتش رو میز و خودشم رو به روش نشست .. خم شد و روی شکمشو بوسید و شروع کرد غذا بهش دادن
+چند باربگم من بچه نیستم؟؟این کارارو واسه بچه ۲ ساله میکنن
_خب منم دارم همین کارو میکنم دیگه
خیلی جدی میخاست اخم کنه اما هرچقد تلاش کرد فقد یه کوچولو ابروهاش گره خورد
+من بچم؟؟؟
YOU ARE READING
My Sweet Creature[N.S]
Fanfiction"عذاب وجدان داشت خفه ش میکرد .. نباید انقد سریع تصمیم میگرفت .. اشتباه بزرگی انجام داده بود که بدجوری داشت میسوزوندش ... اون چه غلطی کرده بود!!! " Story by me : Moby ❌ Boy x Boy ❌ Smut ❌BDSM ❌ Violence mobynarry_1D