part (5)

2.5K 302 12
                                    

زنگ ورزش همه ی بچه ها توی سالن جمع شدن و منتظر بودن تا معلم ورزش جدیدشون بیاد و گروهبندی شون کنه

+خب بچه ها الان گروهبندی هاتون رو اعلام میکنم

و با کمی مکث ادامه داد :

+نایون ، هیونا ، سوجون ، کای توی یه گروه

+تهیونگ ، هوسوک ، جنی ، جیسو یه گروه

چشمای تهیونگ و جنی برق زد و دویدن کنار هوسوک و جیسو تا بیشتر باهاشون آشنا بشن.

=شما باید هوسوک شی و جیسو شی باشید درسته؟؟

*درسته و شما هم باید تهیونگ و جنی باشید ، از آشنایی باهاتون خوشبختم!

=ماهم همینطور ، خب باید وایستیم ببینیم استاد جئون قراره چیکار کنه

$هر کاری میکنه فک نکنم کار خوبی باشه

و هر چهارتایی به حرف هوسوک خندیدن

_درسته به نظر میاد استاد سختگیری باشه

و هر چهار تا آروم خندیدن

کیم جیسو۱۸ ساله دانشجوی ترم اول دانشگاهدوست صمیمی تهیونگ ، جنی و هوسوک ( بعدا بیشتر باهاش آشنا میشید )تایپ : INTP

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کیم جیسو
۱۸ ساله
دانشجوی ترم اول دانشگاه
دوست صمیمی تهیونگ ، جنی و هوسوک ( بعدا بیشتر باهاش آشنا میشید )
تایپ : INTP


کیم جیسو۱۸ ساله دانشجوی ترم اول دانشگاهدوست صمیمی تهیونگ ، جنی و هوسوک ( بعدا بیشتر باهاش آشنا میشید )تایپ : INTP

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جانگ هوسوک
۱۸ساله
دانشجوی ترم اول دانشگاه
یه گیمر حرفه ای
تایپ : ENFJ

*******

+به کی میگین سختگیر؟ میخواین سختگیرو نشونتون بدم؟؟

هر چهار تا با وحشت به عقب برگشتند و جونگ کوک رو دیدند که بهشون زل زده

کوک به قیافه ی اون چهار تا خندید و گفت :

+باشه بابا حالا نترسین شوخی کردم

$آههههه استاد زهره ترکمون کردین...

+شماها پشت سر من حرف میزنین بازم مقصر منم؟؟؟ هی خدا

و شروع کرد خندیدن و به سمت بقیه ی دانشجو ها رفت

ته و جنی و هوسوک و جیسو هر چهار تا باهم آب دهنشونو قورت دادن و گفتن

" کارمون ساخته س "

*****

بعد از اینکه استاد جئون حسابی ازشون کار کشید ، هر چهارتاشون خسته رو نیمکت ولو شدن که هوسوک گفت:

$نگفتم سختگیره؟؟؟ تازه عوضی هم هست و ادای گریه در آورد

_نکن هوسوک باز مث دفعه ی قبلی عین پیامک میاد باز به فاک میریم هااا

+هعی مث اینکه آدم نشدین... شاید بهتر باشه همتونو یه دس بکنم...

چهارتایی جیغ کشیدن و گفتن :
استاااد جئووووون

_نگفتم؟!؟!؟!؟! هوسوک میشه دو دقیقه خفه شی دفعه ی پیش هم گفتی لو رفتیم اه

$خیل خب باشه تسلیم
و دستاشو بالا گرفت

+خدا به من رحم کنه با این دانشجو های باااالغمممم

و همینطور که داشت میرفت کلمه ی " بالغم " رو با طعنه تو سالن فریاد زد

همه چش غره ای به هوسوک رفتن و رفتن تا به قول خودشون یه چیزی کوفت کنن

******

خب بسه دیگه دستم شکست😐💜

▪︎DARK SMILE▪︎Where stories live. Discover now