های گایز
اینم پارت جدید
لاو یو آل😚💛******
وقتی رسید خونه بدون اینکه لباساشو عوض کنه خودشو انداخت رو تخت و رفت تو اینستاگرام
به جنی پیام داد :_میتونی بهم موتور سواری یاد بدی؟
******
=خب ... اول جک موتور رو بیار بالا تا به زمین برخورد نکنه... (به حرفا و آموزشای جنی توجه کنین چون واقعین😁💜) بعد روشنش کن. خب حالا پاهات رو دوطرف موتور بزار و سعی کن که موتور رو روی دوتا چرخش نگه داری...بعد
حرف جنی تموم نشده بود که تهیونگ با صورتی بهت زده گفت :
_حس نمیکنی این حجم از اطلاعات یکم برا مغزم زیاده و باید یکم عملیش هم بکنم؟
جنی خیلی سعی کرد تا از خنده صداش تا آسمون نره ولی نتونست :/
و همینطور که بلند بلند میخندید ، اشکای مصنوعیشو پاک کرد=خدایا " خنده " باشه باشه من تسلیمم حالا فقط روشنش کن لطفا
تهیونگ موتور رو روشن کرد اما با صدای که موتور ایجاد کرد ، سه متر پرید
با صورتی پوکر به جنی که نزدیک بود از شدت خنده زمینو گاز بزنه نگاه کرد.
_میشه بگی که کجاش خنده دار بود؟ ( -_- )
=اوپااااا تو از صدای موتور ترسیدیییی گاااد
تهیونگ چشاشو تو کاسه چرخوند :
_خب حالا
Two hours later (😂)
=وای ته تو خیلی خوب موتور سواری میکنی!
تهیونگ موتور رو جلوی جنی نگه داشت :
_ما اینیم دیگه (😏🤣)
جنی پوکر بهش نگاه کرد :
=ولی خدایی پدرمو در آوردی تا یاد گرفتی عایششش
و کل کل هاشون رو ادامه دادن :/
*****
YOU ARE READING
▪︎DARK SMILE▪︎
Fanficلبخند تاریک [Completed] کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: نامجین_جنلیسا_یونمین ژانر :مدرسه ای _رمنس _اسمات_فان خلاصه داستان : تهیونگ از بچگی تا حالا خیلی درد کشیده بود تا اینکه وقتی به دانشگاه میره و با فهمیدن راز جونگ کوک ، همه چیز تغییر میکنه و زندگیش...