ییبو بی توجه سرش را پایین انداخته و در حال خواندن ادامه کتاب بود.
اما ژان برعکس ییبو استرس داشت و ناخن انگشت شصتش را میان دندان های خرگوشی اش میجوید.
نمی دانست ییبو چطور طی چند لحظه آن طور بی خیال به خواندن ادامه کتابش پرداخته بود.به طور معمول کسی باید استرس می داشت ییبو بود نه او.
اما انگار همه چیز طبق روال معمول خود پیش نمی رفت.به گوش رسیدن صدای زنگ در باعث شد ژان با سرعت از روی صندلی بلند و از اتاق خارج شود.
ییبو چشمان سردش را از روی کتاب برداشت و به در دوخت.چند لحظه بعد جونگسو و ژان وارد اتاق شدند.
داخل دستان سفید و کوچک ژان کتاب بزرگ و قدیمی ای دیده می شد.جونگسو سرش را برای ییبو تکان داد که ییبو هم همان کار را کرد و دوباره نگاهش را به کتابش دوخت.
ژان بی توجه به آن ها پشت میزش نشست و کتاب را با سرعت ورق زد.بعد از ورق زدن تعداد زیادی از صفحات کتاب روی صفحه ای متوقف و مشغول خواندنش شد.
《~طلسم سیاه~
این طلسم از خطرناک ترین و عجیب ترینطلسم هایی است که تا به حال هیچراه نجاتی برایش پیدا نشده.
تعداد زیادی از جادوگران طرفدار صلح تلاش کرده اند تا راه نجاتی برایش بیابند اما هیچ راهی تا به حال برای خلاصی از این طلسم پیدا نشده.تمام کاریکه فرد طلسم شده می تواند انجام دهد این است که انرژی معنوی خویش را ارتقا دهد و ذهن خود را قوی کند تا بتواند در برابر شکنجه هایی که به او داده می شود مقاومت کند. اما متاسفانه تا به حال کسی نتوانسته این طلسم را شکست دهد.
اگر فردی بدون هیچ دلیل خاصی برایش اتفاقات ترسناکی می افتد مثل کابوس دیدن زیاد، توهم، دیدن چیز هایی که همیشه از آن ها ترس داشته، شکنجه شیطانی، زخم شدن بدن بدون هیچ دلیل خارجی ای، بیهوش شدن ناگهانی از روی فشار روانی ای که به فرد وارد می شود شما میتوانید مطمئن باشید که این یک طلسم سیاه است.
و آخرین و مهمترین نشانه جمله ایست که همیشه و همه جا در گوش و ذهن این افراد طلسم شده می پیچد. این جمله را تنها کسانی که دارای این طلسم هستند می شنوند"با لبی خندان سوی مرگ برو"....》
بعد از آن صفحه ای بود که چند جمله با زبان عجیب و غریبی که ژان احتمال می داد باستانی باشد چیزی نوشته بود.سه نقطه ای که بعد از آن متن وجود داشت برایش عجیب بود. سه نقطه همیشه به معنای ادامه دار بودن متن است. یعنی جملاتی که در صفحه ی بعد به آن زبان باستانی نوشته شده بود ادامه ای برای متن صفحه قبل بود؟ یعنی کسانی که این کتاب را رمز گشایی کرده و به زبان حال برگردانده بودند. توانایی رمز گشایی و ترجمه ی جملات صفحه بعد را نیز نداشتند؟

YOU ARE READING
ᏴᏞᎪᏟᏦ ՏᏢᎬᏞᏞ
Fanfiction《 این طلسم از خطرناک ترین و بدترین طلسم هایی است که انسان ها در طول تاریخ به خود دیده اند. شاید در چند قرن تنها یک نفر پیدا شود که بتواند جرعت کند و چنین طلسمی را به انجام برساند. تا به حال هیچ راه نجاتی برای این طلسم یافت نشده. هیچراه فراری نیس...