مواد غذایی هایی که خریده بود رو تو کابینت ها گذاشت و چیز هایی رو که نیاز داشت تا شام درست کنه رو روی کانتر گذاشت..
گربه سفید و پشمالو با چشمای درشت و آبیش به جونگکوک خیره شده بود..
با چشماش جونگکوک رو که به هر سمتی میرفت دنبال میکرد..
میو آرومی کرد که جونگکوک متوجهش شد..دست از کارش کشید و به سمت گربه پشمالویی که رو کاناپه تو خودش جمع شده بود و با چشمای درشتش بهش خیره بود رفت..
از کمر گربه کوچولو گرفت و بغلش کرد و گفت:
"فک کنم باید همون پشمک صدات کنم! خیلی نرم و شیرینی!"
بی صدا خندید و به پشمک که سرشو به یه طرف کج کرده بود و با چشمای درشت شده عمیقاً نگاش میکرد..نگاه کرد و گفت:
"وویی دلم میخواد بچلونمت اما نمیشه!"
پشمک میو آرومی کرد و جونگکوک اونو کاملا تو بغلش گرفت..جوری که سر پشمک رو سینه اش بود و دم نرمش دست جونگکوک و قلقلک میداد..
به سمت آشپزخونه رفت و در یخچال رو باز کرد و پاکت شیر رو بیرون کشید..
همونطور که پشمک تو بغلش بود یه ظرف برداشت و کمی توش شیر ریخت و پشمک و رو میز غذا خوردی گذاشت و گفت:
"بخور پشمکم!به نظر گرسنه میای!"
پشمک رو پنجه هاش وایساد و کمی سرش و خم کرد و با زبون کوچولوش لیسی به شیر توی ظرف زد..
جونگکوک با دقت بهش خیره شده به بود و به کیوتی پشمکش خیره شده بود که وقتی شیر میخورد با زبونش دور دهنش و لیس میزد تا شیری که اطراف دهنش و کثیف کرده بود رو بخوره..
دلش غنج رفت و لبخند گشادی رو لباش بود..
پشمک میو تقریبا بلندی کرد و به سمت جونگکوک که رو صندلی نشسته بود و مشاهده گرش بود رفت و پنجه های کوچیکشو بالا آورد و پرید روی جونگکوک..
با پنجه های کوچیکش چنگی به پیراهن جونگکوک زد که باعث خنده جونگکوک شد..
دستاشو دور کمر پشمک گذاشت و جوری اون و بغل کرد که سر پشمک رو شونه اش بود و پنجه های کوچیکش رو قفسه سینه اش بود
جونگکوک از جاش بلند شد و به سمت اتاقش رفت و روی تخت دراز کشید و پشمک رو کنار خودش رو بالشت گذاشت..
پشمک که از گرمای آغوش صاحبش جدا شده بود میو کوچیکی به نشونه اعتراض کرد و به سمت جونگکوک رفت و پرید رو شکمش
YOU ARE READING
𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎
Romanceshy kitten~ کیتن خجالتی~ °•✮•° 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆_ 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 "گوکی مال منه!" "اره بیبی من مال توام!" جئون جونگکوک است...