"گوکییی این خوبههه؟"
تهیونگ کلاه بافتنی رو روی سرش گذاشت و با صدای بلندی گفت تا جونگکوک بشنوه..!
جونگکوک با پالتوی تو دستش وارد اتاق شد و تهیونگ رو دید که با چشمای درشتش و موهای طلاییش که از زیر کلاه بافتنی بیرون اومده بودن و رو پیشونیش پخش شده بود بهش خیره شده!
لبخند عمیقی زد و نزدیکش شد و گفت:
"بیبی بهت گفتم سویشرتت و بپوش!"
پاییز شده بود و هوا سوزناک تر شده بود و جونگکوک هم تدریسش تو دانشگاه شروع شده بود..
اما امروز قرار بود برای کیتن کوچولوش وقت بذاره!تهیونگ چینی به بینیش داد و گفت:
"نمیخوام! بلد نیستم ببندمش!"
جونگکوک سوییشرت آبی رنگ رو برداشت و به سمت تهیونگ رفت و گفت:
"منظورت زیپشه نمیتونی ببندی؟"
تهیونگ با لبای غنچه شده اش سری تکون داد و تایید کرد..
جونگکوک لبخندی زد و گفت:
"بیا بپوشش برات درستش میکنم!"
تهیونگ دستاشو از هم فاصله داد تا جونگکوک براش بپوشدش..
جونگکوک تکخندی به کیوتی پسر کرد و سوییشرت آبی رنگ رو براش روی هودیش پوشید و زیپش و بست..
نگاهش و به چشمای آبی رنگ پسر داد و خم شد و بوسه ای پشت پلک هاش گذاشت و کلاهش و درست کرد و گفت:
"یه لحظه اینجا بمون تا من لباسم و بپوشم!"
تهیونگ با لبخندش سری به عنوان فهمیدن تکون داد..
دقیقه ای بعد جونگکوک هم حاضر شد و دست تهیونگ رو گرفت و باهم از خونه خارج شدن..
سوار ماشین شدن و جونگکوک گفت:
"خب اول بریم یه چیزی بخوریم یا اینکه بریم خرید؟"
تهیونگ با هیجان و چشمای براقش گفت:
"خرید! اول بریم خریددد!"
جونگکوک به ذوق زدگی پسر چشم آبی خندید و گفت:
"باشه پس..بزن بریم!"
"یوووهوووو"
■□■□■□■□■□■□■□■□
جونگکوک انگشت های تهیونگ و بین انگشت هاش قفل کرد و بین رگال لباس ها میچرخیدن..!
دست پسر کوچولوش اونقدری گرم و ظریف و کوچیک بود که جونگکوک از اینکه دستش و گرفته بود لذت میبرد!
تهیونگ با چشمای براقش و دمی که از هیجان تکون میخورد به لباس ها نگاه میکرد..
جونگکوک با دیدن هودی ها و پلیور ها چشماش برقی زد و گفت:
YOU ARE READING
𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎
Romanceshy kitten~ کیتن خجالتی~ °•✮•° 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆_ 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 "گوکی مال منه!" "اره بیبی من مال توام!" جئون جونگکوک است...