⊱ᴘᴀʀᴛ 6⊰

10.1K 1.4K 252
                                    

"ببخشید همینجا بمون تا من پشمک و پیدا کنم!"

پسر مو طلایی با خجالت لب گزید و مچ دست جونگ‌کوک رو گرفت و گفت:

"من..منم!"

"چی؟"
تنها کلمه ای بود که از دهن جونگ‌کوک خارج شد! و شوکه سر جاش نشست و با چشمهای گشاد شده به موجود کیوت روبروش خیره شد!

پسر مو طلایی لب گزید و فشار ضعیفی به مچ جونگ‌کوک وارد کرد و گفت:

"من..پ..پشمکم!"

جونگ‌کوک مبهوت به پسر مو طلایی خیره شد و ثانیه ای بعد قهقه ای زد که پسر مو طلایی با چشمای درشت شده بهش خیره شد و مچ جونگ‌کوک رو ول کرد..

جونگ‌کوک با خنده پشت میز رو صندلی نشست و گفت:

"یعنی..تو همون پشمک منی؟"

پسر مو طلایی از مالکیتی که جونگ‌کوک بهش داده بود گونه هاش رنگ گرفتن و آهسته سری به عنوان تایید تکون داد و جونگ‌کوک چیزی نگفت..

داشت به این فک میکرد که چطور چند دقیقه پیش حدس میزد پسر مو طلایی همون پشمک باشه اما افکار مزخزفشو دور ریخته بود و به خودش نهیب زده بود که همچین چیزی امکان نداره! اما الان...

این نمیتونست انقد واقعی باشه! البته جونگ‌کوک هنوز گیج بود..!

سرش و به طرفین تکون داد و به تهیونگ خیره شد که سرش پایین بود و موهاش جلوی چشماش و گرفته بودن و نوک بینیش قرمز بود..

با فین فینی که کرد جونگ‌کوک با بهت گفت:

"هی هی داری گریه می‌کنی؟"

پسر مو طلایی سرش و بالا آورد و جونگ‌کوک با دیدن چشمای اقیانوسیش که اشکی بود نفسش برید..

دست پسر مو طلایی رو تو دستاش گرفت و گفت:

"چ..چرا گریه میکنی؟ هوم؟"

پسر مو طلایی فین فینی کرد و گفت:

"من..من معذرت می‌خوام...ببخشید.."

جونگ‌کوک به جلو خم شد و دو طرف صورت پسر مو طلایی رو گرفت و تو چشمای آبی و لرزونش خیره شد و گفت:

"چرا عذرخواهی میکنی؟ هوم؟ تو که کار اشتباهی نکردی که داری گریه می‌کنی!"

پسر مو طلایی به جونگ‌کوک خیره شد و با صدای لرزونش گفت:

"من..من یه مزاحمم ببخشید.."

جونگ‌کوک از جاش بلند شد و به سمت پسر مو طلایی رفت و جلوش زانو زد و دستاشو تو دستای خودش گرفت و فشرد و گفت:

"کی گفته مزاحمی؟ تو هیچوقت مزاحم نیستی و دیگه هم عذر خواهی نکن باشه؟"

پسر مو طلایی لب گزید و سرش و پایین انداخت..

𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt