⊱ᴘᴀʀᴛ 12⊰

9K 1.3K 445
                                    

با خستگی وارد خونه شد و با ندیدن تهیونگ چشماش و ریز کرد و گفت:

"ته.."

نگاه اجمالی به خونه انداخت و کیفش و روی کانتر گذاشت و کتش و از تنش درآورد و همون‌طور که از پله ها بالا می‌رفت دوباره تهیونگ و صداش کرد:

"کیتن من؟کجایی؟"

با نشنیدن جوابی نگران شد و سراسیمه وارد اتاقشون شد و با ندیدن تهیونگ به سمت سرویس بهداشتی رفت و در و باز کرد..

با ندیدن اثری از تهیونگ نفس هاش به شماره افتاد..

به سمت کمد لباس هاش رفت و بازش کرد و اما بازم اثری از تهیونگ ندید!

به عقب برگشت و با دیدن دم سفید و پشمالویی که زیر تخت بود نفس حبس شده اش رو آزاد کرد و به سمت تخت رفت و رو زمین،کف پارکت نشست..

زمزمه کرد:

"بیبی اونجا چیکار میکنی؟"

با بیرون اومدن سر پشمک متوجه این شد که تهیونگ دوباره تبدیل شده بود و به حالت اولش برگشته بود!

به چشمای آبی پشمکش نگاه کرد و گفت:

"پشمک؟"

پشمک میو ضعیفی کرد و دوباره زیر تخت رفت و جونگ‌کوک لبخند کوچیکی زد و دست برد و کمر پشمک رو گرفت و از زیر تخت بیرون کشید..

پشمک با سر افتاده اش میو کرد و پنجه اش رو روی دست جونگ‌کوک کشید..

جونگ‌کوک کاملا بغلش کرد و با انگشت اشاره اش پوزه پشمک رو نوازش کرد و گفت:

"چیشده چشم قشنگم؟ چرا دوباره تبدیل شدی هوم؟"

پشمک سرش و به قفسه سینه جونگ‌کوک مالوند و جونگ‌کوک با لبخند سرش و نوازش کرد!

میدونست پشمک از نوازش شدن لذت میبره! و البته که تهیونگ هم نوازش هاش رو دوست داشت!

پشمک با دمش ضربه ای به رون های جونگ‌کوک زد و جونگ‌کوک با چشمای درشت شده بهش خیره شد و گفت:

"چیشده؟"

پشمک چشماش و ریز کرد و تو بغل جونگ‌کوک وول خورد و دوتا از پنجه هاش و روی قفسه سینه جونگ‌کوک گذاشت و پاهاش رو هم روی رون جونگ‌کوک گذاشت و رو پنجه هاش وایساد!

جونگ‌کوک تکخندی کرد و بوسه ای رو پنجه های تهیونگ که روی قفسه سینه هاش بود..گذاشت و زمزمه کرد:

"چرا ناراحتی پشمکم؟"

پشمک سرش و جلو برد و با چشمای آبی و درشتش به جونگ‌کوک خیره شد و‌ لیسی به چونه جونگ‌کوک زد که باعث خنده جونگ‌کوک شد!

جونگ‌کوک با خنده دستاش و دور کمر پشمک گذاشت و گفت:

"بزار منم بوست کنم! باشه؟"

𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎Where stories live. Discover now