چهار سال بعد:
از محوطه دانشگاه خارج شد و با اعصاب خوردی سوار ماشینش شد!
نشستنش همزمان شد با زنگ خوردن موبایلش..!بدون اینکه نگاه کنه کیه که باهاش تماس گرفته جواب داد:
"بله؟"
...
"اره!"
...
"جئون تهیونگ بار آخرت باشه که میبینم باهاش گرم میگیری!"
...
"الو؟ میشنوی چی میگم؟ تهیونگ دارم باهات حرف می_"
با پیچیدن بوق های ممتد توی گوشش دندون هاش و روی هم سابید و با اخم غلیظی که رو پیشونیش بود مشغول روندن ماشین شد و به سمت خونه پدرش راه افتاد!
در عمارت باز شد و جثه کوچیک پسرک چهارساله رو دید.. لبخندی زد و خم شد و جلوی پسرک زانو زد که پسرک دستاش و دور گردنش پیچید و گفت:
"خوش اومدی هیونگی!"
جونگکوک بوسه ای رو موهای پسرک گذاشت و گفت:
"ممنونم داداش کوچولو!
اوما کجاست جونگسو؟"جونگ سو برادر کوچیکتر جونگکوک بود که چند ماه از دخترش کوچیکتر بود!
جونگسو لبخند دندون نمایی زد و گفت:
"لفته پیش آپا تا اجازه بده با سوجونگی هیونگی بلم باژی کنم!"
جونگکوک خندید و ضربه آرومی به پشت پسرک زد و گفت:
"ای شیطون از سوجونگی هیونگت خوشت میاد؟"
پسرک به تندی سرش و تکون داد و گفت:
"اندازه ستاره های آسمون دوسش دالم!"
جونگکوک لبخندی زد و دست پسرک و گرفت و باهم وارد نشیمن شدن و جونگ سو رو روی پاهاش نشوند و گفت:
"هوم پس منو چقد دوست داری؟"
جونگسو دستش و بالا آورد و پنج تا از انگشت هاش و نشون داد و جونگکوک یه تای ابروش و بالا انداخت و گفت:
"همینقد؟"
جونگسو سر تکون و دست دیگه اش و بالا آورد و پنج انگشت دیگه اشو نشون داد و گفت:
"اوهوم! دوتا ته ته دوتا نابی!"
جونگکوک لبخندی زد و گفت:
"پس اون انگشت آخریه چی؟"
جونگ سو سرش و جلو برد و با چشمای ریز شده اش گفت:
"اون یکی برای یکی دیگه نی نی تو و ته ته اس!"
جونگکوک خندید و ضربه ای به نوک بینی پسر زد و گفت:
"همبازی جدید میخوای؟ میخوای که نابی داداش یا خواهر داشته باشه؟"
YOU ARE READING
𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎
Romanceshy kitten~ کیتن خجالتی~ °•✮•° 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆_ 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 "گوکی مال منه!" "اره بیبی من مال توام!" جئون جونگکوک است...