ماه دوم بارداری تهیونگ بود و نزدیک کریسمس بود!
و هم تولد تهیونگ نزدیک تر شده بود و نامجین هم مراسم ازدواجشون و گرفته بودن و حالا رسما همسر قانونی هم بودن!
تهیونگ هم اخیرا حساس تر شده بود و دلش میخواست همش کنار جونگکوک باشه و البته جونگکوک با جون و دل اینکار و میکرد!
همه چی خوب بود و تنها مشکلی که وجود داشت..استرس جونگکوک برای سورپرایزش تو شب کریسمس بود!
بعد از خدافظی مفصل با کیتنش از خونه خارج شد و به سمت دانشگاهش رفت!
در نبود جونگکوک،جین یا نامجون میومدن دنبال تهیونگ و اون و میبردن پرورشگاه پیش خودشون و هیبرید های دیگه تا تهیونگ در نبود جونگکوک حساس و تنها نباشه!
هانا لبخند دندون نمایی زد و با ظرف سیبی که توی دستش بود به سمت تهیونگ رفت!
(همون دختر هیبرید سنجاب که دوست تهیونگه..اگه یادتون باشه!)
کنار تهیونگ نشست و عروسک پنگوئن بزرگ رو که تهیونگ تو بغلش گرفته بودتش و از بین دستاش بیرون کشید و گفت:
"بیا مامان کوچولو! یکم بخور تا نی نیت گرسنه نمونه!"
تهیونگ لبخند دندون نمایی زد و دمش و به آرومی تکون داد و یه برش از سیب رو برداشت و گفت:
"مرسیی هانی!"
هانی..لقبی بود که تهیونگ برای دوستش انتخاب کرده بود و البته هر دفعه جونگکوک با هانی خطاب شدن دختر حسودی میکرد و چشم غره ای به دختر میرفت و هانا هم متقابلا دندون هاش و روی هم میفشرد و ادایی برای جونگکوک در میآورد!
تهیونگ بعد از قورت دادن سیبش گفت:
"هانی به نظرت نی نیِ من و گوکیم چیه؟"
هانا چینی به بینیش داد و دم پر خزش و لای پاهاش پیچوند و گفت:
"دختره!"
تهیونگ لباش و غنچه کرد و گفت:
"واقعا؟ گوکی میگه فک میکنه پسره! میگه رایحه دیگه ای که دارم اکالیپتوسه و فک میکنه پسره!"
هانا چشمی چرخوند و گفت:
"گوکیت یکم احمقه! ربطی به رایحه نداره! رایحه تند و خنک اکالیپتوس میتونه برای یه دختر هم باشه!"
تهیونگ چینی به بینیش داد و خر خری کرد و گفت:
"گوکیم احمق نیست! اون فقط نظرش و گفت!"
هانا نگاه چپی حواله تهیونگ کرد و گفت:
"حالا هرچی! خودت چی فک میکنی؟"
تهیونگ نگاهش و به شکم کمی برآمده اش داد و دستش و رو شکمش گذاشت و گفت:
"نمیدونم..حس عجیب و خوبی میده!"
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎
Romansashy kitten~ کیتن خجالتی~ °•✮•° 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆_ 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 "گوکی مال منه!" "اره بیبی من مال توام!" جئون جونگکوک است...