فصل 24 : اِما فلتون

211 46 46
                                    

Felton Mansion

انگشتان بلندش رو به روی هر یک از کلید های پیانو میکشید و بدون هیچ توجهی به دختری که کنارش هست صدای زیبایی از اون پیانوی مشکی رنگ در میاورد

دختر نفسی دم و بازدم میکنه

استرسی درون وجودش نهفته بود از اینکه شاید تام تمایلی به شنیدن صدایش نداشته باشد

اما باید این شهامت رو بدست میاورد پس
با باز گردن لبانش از یکدیگر با صدایی که کمتر کسی ازش شنیده بود اوازی دلنشین رو به مهمانان تقدیم کرد

The sun is setting

And you're right here by my side

And the movie's playing

But we won't be watching tonight

Every look, every touch

Makes me wanna give you my heart

I be crushin' on you, baby

Stay right where you are

با شنیده شدن اون صدای پر از ارامش مطلق جمعیت سالن دستی برای تشویق دختر زدند اما اون فقط توجه یک شخص رو از این صدا میخواست

کسی که باعث احساسی تر شدن این اواز و صدای قلبش میشد

قلبی که هر لحظه ای از گردش خونش رو برای تپیدن چنین عشقی استفاده میکرد

جهان برای اونها پر از تاریکی ها..ترس ها و اتفاقاتی چندش وار هست

اما تمامی اونها کیکی در کنار مرگشان بودند

اِما برای زنده ماندنش در کنار تام اون کیک رو با ارامش در کنار خودش نگه میداشت و ذره ذره از مزه ی تلخش رو برای عشق پاکی که نسبت بهش داشت تحمل میکرد

تام با نواختن صدای هر یک از اون کلید ها با صدای همسر جوانش لبخندی به گوشه ی لبش مینشست و با جمع کردن خودش سعی داشت تا بیش از حد مسخ اون دختر نشود

با اوج گرفتن صدای دختر میدونست که دیگه توانی بر کنترل هیجان درونیش نداره

هریک از خانواده سلطنتی با لبخند کوچکی شاهد این صحنه ی زیبا بودند و از دیدن شادمانی اون زوج کمی حسادت میکردند

به هرحال این شخص تام فلتون وارث اسکوتر بود..
که در مقابل همه لبخندی زیبا میزد
چیزی که کمتر کسی ازش دیده بود

Cause I never knew, I never knew

You could hold moonlight in your hands

Til the night I held you

You are my moonlight

Moonlight

Baby, I be fallin'

You are my moonlight

Moonlight

اِما با بستن چشمانش این لحظه رو هر دقیقه زیبا تر و رویایی تر میساخت و قلب مردان رو برای خودش به تپش در میاورد

East Of Heaven | FeltsonDonde viven las historias. Descúbrelo ahora