فصل 23 : کریسمس

204 59 54
                                    

Felton Mansion

تام با خاموش کردن تلویزیون به صورت مضطرب و پر استرس دختر مقابل به خودش خیره میشه

تام "مشکلی پیش اومده؟"

حتی با دم و بازدم هر یک از نفس های دختر متوجه استرس و حال و هوای درونیش میشد

اون از گفتن چیزی رنج میبرد و فلتون به قدری تیز بود که متوجهش بشه

اِما با صاف نشستن نفس لرزونی به بیرون میده و کمی با یقه ی بلوز سفید رنگش ور میره

اِما" شنیدم که تو قسمت طراحی و دوخت چه مشکلی به وجود اومده"

اما قبل از گفتن ادامه ی حرفش تام بود که با بالا اوردن دستش سکوت اون رو خریدار شد

چرا که میدونست قراره اون کلمات چی باشند و چطور از دهانش خارج شوند

با کنار گذاشتن کنترل تلویزیون

تام " میرم به اتاق کارم"

ولی دختر سریع با گرفتن دست بزرگ و گرم مرد توجهش رو جلب میکنه

اِما " خواهش میکنم... بذار حرفم تموم بشه بعدش هر نظریه ای که داشته باشی رو میپذیرم"

فلتون نگاه عمیقی به اون چشم های ملتمس طلاقی میکنه و با پوفی از شدت خستگی درحالی که روی مبل ها نشسته بودن از گرمای دستان اِما لذت میبره

اون به قدر کافی مشغله داشت که نتونه با سر به هوایی های اون سروکله بزنه

اِما انگشت هاش رو به داخل انگشت های تام فرو میبره

اِما " مگه خودت طلبکار نبودی که چرا هیچ فعالیتی ندارم؟حالا میخوام از این مشکل استفاده کنم تا-

تام " جنسن بهت زنگ زده؟"

اون گرگ خیلی بی صبرانه و با خشم این سوال رو پرسید

شاید هیچوقت دلش نمیخواست که اِما وارد بازی سیاست بشه

این میتونست باعث به وجود اومدن مشکلی بین رابطشون باشه

اما مشکل اصلی از خیلی زمان قبل تر وارد دامن زندگیه تاریکشون شده بود

اِما با صدایی که به نشانه ی سوختگی درونش بود
" میشنوی چی میگم؟"

تام با خم شدن به سمتش و کشیدن دستانش اروم سمت خودش میکشتش روی پاهای خودش مینشونتش

اِما که با نشستن به روی پاهای تام کمی معذب شده بود احساس گرمای زیادی رو روی گونه هاش احساس میکنه

به هرحال بعد از چندین روز دوری و غربت حالا تا این حد بهم نزدیک بودند

فلتون با خیس کردن لبانش چشمی چرخوند و در اخر به داخل اون دو تیله ی قهوه ای زوم شد

East Of Heaven | FeltsonDove le storie prendono vita. Scoprilo ora