4

3.4K 188 16
                                    

هانا

با سرعت وارد اتاق شدم از ترس اشکام بند نمی اومد چقدر قیافش جدی و ترسناک بود اینقدر ازش ترسیده بودم که اصن ترس تنها بودنم رو فراموش کردم

با صدای گوشی از خواب بلند شدم و بعد از پوشیدن فرم به اضافه جوراب شلواری ضخیم مشکیم وارد آشپزخونه شدم و شروع کردم درست کردن صبحونه خدمه ها هنوز نیومده بودن
اخرین  ظرف رو روی میز گذاشتم که زنگ خونه زده  در خونه رو باز کردم

و وارد آشپزخونه شدم و مواد ناهار رو اماده میکردم که یکی سوت زد و گفت

وااوووو چه لیدی جذابی

+(تعظیم کردم) س..سلام اقا توی اتاقشون هستن ا..الا صداشون میزنم
داشتم از آشپزخونه میزدم بیرون که کمرم رو گرفت
گفت بیا بشین خودم میرم صداش میزنم راستی اسمم کیونگسو هست

شش ماه بعد

توی این مدت ارباب بیشتر خدمه هارو اخراج کرده بخاطر اینکه کاری نمیکردم و بدبختانه بنده هم خدمتکار شخصی اقاااا شدم هم اشپز و اینکه من و کیونگسو باهم خیلیییی صمیمی شدیم طوری که ارباب چندین بار بهمون تذکر داده اما کیونگ اونو مسخره می‌کنه و به حرفاش اهمیت نمیده
بعد از صدا زدن ارباب میز صبحونه رو چیدم امروز قرار بود با کیونگسو بریم بیرون خرید رو به روی ارباب وایسادم و اروم گفتم

+ببخشید ارباب

_بله؟!

+می..میشه امروز عصر بهم مرخصی بدین؟

_می خوای با کیونگسو بری بیرون؟!

+بله ارباب

_نه اجازه نمیدم

ترسیدم که بخوام اسرار کنم و مشغول بقیه کار هام شدم
وارد اتاق ارباب شدم و ایششش مردکه مغرور بی عصاب با این اتاق دارک و عجیبش ایشششش

ترسیدم که بخوام اسرار کنم و مشغول بقیه کار هام شدم وارد اتاق ارباب شدم و ایششش مردکه مغرور بی عصاب با این اتاق دارک و عجیبش ایشششش

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

اتاق تهیونگ👆🏻

اتاق جدید هانا👆🏻داشتم لباس هارو میریختم توی لباس شویی که کیونگسو کمرمو گرفت ¥سلااااااممم جوووجههه+ یاااا کیونگ بیشعور ده بار نگفتم نترسونممم

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

اتاق جدید هانا👆🏻
داشتم لباس هارو میریختم توی لباس شویی که کیونگسو کمرمو گرفت
¥سلااااااممم جوووجههه
+ یاااا کیونگ بیشعور ده بار نگفتم نترسونممم

¥باشه جوجهه راستی چرا اماده نیستی

+اجازه صادر نشد

¥غلط کرده اماده شو بریم

+نه ولش یه روز دیگه

¥تو اماده شو چیزی بهت نمیگه

+باشه پس الا اماده میشم

کیونگسو
از وقتی هانا رو دیدم بد رفتم تو کفش و باید کارمو باهاش میکردم تهیونگ هم یه بو هایی برده بود ولی به موقع وارد عمل شدم و با گفتن اینکه من گِی هستم دیگه بهم گیر نداد اما باید تو اولین فرصت که  تَهِ میره سفر کارمو با این جوجه یکسره بکنم

کیونگسواز وقتی هانا رو دیدم بد رفتم تو کفش و باید کارمو باهاش میکردم تهیونگ هم یه بو هایی برده بود ولی به موقع وارد عمل شدم و با گفتن اینکه من گِی هستم دیگه بهم گیر نداد اما باید تو اولین فرصت که  تَهِ میره سفر کارمو با این جوجه یکسره بکنم

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

کیونگسو 👆🏻

gameTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon