__________ساعت از یازده صبح میگذشت، از چهار نفری که امروز همگی کلاس داشتن، دو نفرشون ساکت، در محوطه دانشگاه نشسته بودن. جیمین که از بدو ورودش به دانشگاه، چیزی جز سکوت از هوسوک نمیشنید، بعد از تموم کردنِ چتش با دوست ژاپنیش و گرفتن ایده ازش، زیرچشمی به پسرِ مشکی پوش کنارش که برعکس همیشه، با بی حوصلگی تمام لباسهاش رو انتخاب کرده بود، نگاه کرد. تهیونگ و جونگکوک از زمانِ بیدار شدن پسر، سعی داشتن اون رو از افکارش بیرون بکشن، اما موفق نشدن و حالا چند دقیقهای بود که هردو رفته بودن تا به کلاس دومشون برسن و این دو نفر رو تنها گذاشتن.
YOU ARE READING
𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢|𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧,𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤
Fanfiction﹙کوموربی : اشعه خورشید که برگها جلوی تابیدنش رو میگیرن﹚⛅️ 𓐆 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖧𝗈𝗉𝖾𝗆𝗂𝗇, 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 𓐆 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖠𝖴, 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖥𝗅𝗎𝖿, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖢𝗁𝖺𝗍 𝖲𝗍𝗈𝗋𝗒 𓐆 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝖬𝗈𝗋𝖺, 𝖱𝖾𝗆𝖾𝖽𝗒 "چی شد؟ نمیدون...