Part 25

466 100 20
                                    

با باز کردنِ شیرِ آب، دست‌هاش رو به مایع‌ِ دستشویی آغشته کرد و اون‌ها رو زیر آب گرفت. نگاهش رو به آینه‌ی رو به روش داد، با دیدنِ تره‌ی مویی که روی پیشونیش ریخته بود، لبخندی زد و یادِ حرف‌هایی که جونگین راجع به چهره‌ش زد، افتاد وهمین باعثِ پاک شدنِ لبخندش شد. همه چیز راجع به این پسر عجیب به نظر میومد. توجه‌های بی‌جاش ، مراقبت‌هاش و طرزِ نگاه کردنش... همه چیز عجیب بود.

شستن دست‌هاش رو تموم کرد و اون‌ها رو به کمکِ دستمال کاغذی خشک کرد. با ویبره‌ی کوتاه گوشیش، اون رو از جیبش در آورد و با دیدنِ اسم هوسوک، لبخندی عمیق تر از لبخند‌های همیشگی‌ش زد. دیدنِ عکسی که هوسوک براش فرستاد، برای به پرواز در اومدنِ پروانه‌های دلش کافی بود.

 دیدنِ عکسی که هوسوک براش فرستاد، برای به پرواز در اومدنِ پروانه‌های دلش کافی بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢|𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧,𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now