Part 12 (+18)

562 46 5
                                    

دراکو کل حیاطو زیرورو کرد اما هریو ندید از هرکسی میتونست پرسید اما اون غیب شده بود پس ناامیدانه به خوابگاهش برگشت و متوجه پانسی شد
پ: درا؟ حرفایی که شنیدم درسته؟
د: راجب چی حرف می‌زنی؟
پ:تو و اسکای با همین؟
د: اوه پان الان واقعا وقتش نیست
پ: احمق خر من دوست چندین سالتم نباید ازم پنهانش کنی.
د:موضوع اونطور که فکر میکنی نیست
پ: دراکو مغزم رد داده برام تعریف کن
د؛ باید بین خودمون بمونه
پ:باشه
دراکو از اول تا آخر داستان خودش و هری و اسکای رو برای پانسی تعریف کرد و اون متعجب به دراکو نگاه میکرد
پ: چرا بهم نگفتی گی ای دراکو؟
د: نیستم پان، بایسکشوالم
پ:حالا هرچی باید بهم میگفتی
د: توضیح دادم ک چرا اینکارو نکردم
پ: اوه دراکوی بیچاره من. شاید میتونستم کمکت کنم.
د:دلم شکسته پان. من عاشقشم
پ:میخای درستش کنیم؟
د: اما چطوری
پ: پیداش می‌کنیم و تو باهاش حرف می‌زنی و سعی میکنی موضوعو بفهمی . تو ۱۷ سالته نباید مثل بچه ها تلافی کنی
د: اما اون ازم دلخوره
پ: مطمئنم فرصت یه صحبت عادی رو ازت نمیگیره
د: باشه اما چطور پیداش کنیم؟
پ: جایی هست که خاطرات مشترک داشته باشید؟
د:اتاق ضروریات و برج نجوم
پ:قطعا تو یکی از اینا پنهان شده
دراکو از جاش بلند. شد و سر پانسی رو با شوق بوسید
د: تو نابغه ای دختر ممنون
با دو به سمت برج نجوم رفت
د: هری؟ هری اونجایی؟ ه...ری
هری روی لبه ی نرده ها ایستاده بود
د: هری چیکار میکنی زودباش بیا کنار
ه: چرا اینجایی دراکو؟ فکر کردم صحبتامون تموم شد
د: عزیزم بزار برات توضیح بدم
ه: جواب سوالمو‌ دادی.
د: هری خواهش میکنم . بیا پایین بزار حرف بزنیم
ه: تو دوسش داری دراکو و اونم دوست داره. من مانع عشقت نمیشم لاو.
د: هری من اصلا با اسکای نیستم اینا همه بخاطر تلافی بوسه تو و جینی بود . بیب من عاشقتم خواهش میکنم بزار حرف بزنیم
هری رو به دراکو برگشت و با اشک نگاش کرد . دراکو دستاشو باز کرد و از هری خواست بیاد تو بغلش . هری خودشو تو آغوش دراکو انداخت و اون سفت بغلش کرد .
د: عشقم، تو...تو دیگه نباید اینکارو کنی. تو دیکه نباید باهام اینکارو کنی . من عاشقتم هری خواهش میکنم
دراکو شوک زده هری رو فشار میداد و سعی میکرد رو زمین بشینه
چند دقیقه ای گذشت و اونا آروم گرفتن
ه: تو از کجا میدونی؟ راجب منو جینی؟
د: من اونجا بودم هز، من شمارو دیدم
ه:با اینکه حرفامونو شنیدی اینکارو کردی؟
د: من فقط بوستونو دیدم و از خود بیخود شدم وقتی برمیگشتم اسکای منو پیدا کرد و نزاشت کسی اشکامو ببینه و منو به اتاقش برد
ه:میدونی اون جینی رو مجاب کرد که اینکارو کنه؟
د: میدونم، امروز بهم گفت
ه:و نظرت چیه؟
د: اون عجیبه هری، اگر واقعا عاشقمه چرا نزاشت ببوسمش؟
ه: تو میخاستی ببوسیش؟
د: متاسفم هری من حال خوبی نداشتم
ه:هوف ... اشکالی نداره. اون‌جلوتو گرفت ؟
د: اره.
ه: اما به هرماینی گفته که تورو بوسیده
د:قسم میخورم هیچ اتفاقی بینمون نیوفتاد. فقط کنار هم خوابیدیم
ه:باشه باورت میکنم
د:هز؟
ه:جانم
د: من تورو با هیچکس عوض نمیکنم. من عاشقتم و حاضرم بخاطرت بمیرم اینو میدونی نه؟
ه: میدونم درا..منم عاشقتم، نمیتونم زندگی رو بدون تو تحمل کنم. چون عاشقت بودم گذاشتم با اسکای باشی، اگر واقعا خوشحالت میکرد من راضی بودم
د:هیچکس جز تو منو خوشحال نمیکنه هری. تو تنها دلیلی هستی که من هرروز بخاطرش چشمامو باز میکنم و سختی هارو برات به جون می‌خرم
ه: پس یعنی...ما باهمیم هنوز؟
د:من هیچوقت ترکت نکردم پاتر
دستشو رو صورت هری گذاشت و لباشو بوسید
د:دوست دارم هری
هری لبخند زد و دوباره لباشو گذاشت رو لبای دراکو. اون لباشو عمیق بوسید و لباسشو کشید تا دراکو بیشتر بهش نزدیک شه. اون دستاشو دور هری حلقه کرد و کمرشو ماساژ داد . برای نفس گرفتن از هم جدا شدن
ه: فکر میکنی وقتشه؟
د: اگر تو براش آماده ای منم هستم
ه:بیشتر از هر تایم دیگه ای بهت نیاز دارم مالفوی
د:اوه..یکی اینجاست که با مشکلات زیاد هورنی میشه این جزوه فتیش های خاص محصوب میشه؟
هری خندید و رو پاهای دراکو نشست
ه:خیلی حرف می‌زنی ددی، بیبی هورنیه
د:اوپس، دل ددی برای بیبی هورنیش تنگ شده بود
ه:هیششش. شات ده فاک عاپ اند دو آیت
(Shut the fuck up and do it)
د:اوم ، وقتی میبینم تا این حد بهم نیاز داری هورنی میشم و دلم میخاد تمام لباساتو پاره کنم و مثل یه گربه وحشی جرت بدم
ه: پس انجامش بده ددی ، شکارم کن
هری گفت و همینطور که رو پاهای دراکو نشسته بود خودشو به خشتک شلوارش مالید
ه: دلت برای بدنم تنگ نشده ددی؟
دراکوی لب پایینش رو گاز گرفت و وقتی تو چشای هری نگاه میکرد سرشو به مثبت تکون داد .هری فک دراکو رو گرفت و ادامه داد
ه:باهام حرف بزن لاولی
د:عاح هری...وقتی اینطوری داری رو دیکم خودتو میمالی میخام از نیاز ناله کنم
ه:ناله کن.
هری دستشو از سینه تا رو کمر بند دراکو کشید و اونو بازش کرد و دستشو تو شورتش فرو کرد و دیکشو تو مشتش گرفت.
د:اوه فاک
ه:دلت میخاست الان توم تلمبه میزدی و سوراخشو به فاک میدادی ؟ اره ددی؟
د: عاح هری ، بهت نیاز دارم
دراکو دستشو از زیر کتف هری رد کرد و شونه هاشو از پشت چنگ زد و گردنشو مارک کرد.هری همینطور که دستش تو شلوار دراکو بود و دیکشو میمالید ناله کرد.
ه:اوه ددی برات راست کردم، تو هم برام سیخ کردی
هری یه بشکن زد و شلوارش از پاش غیب شد و یه گوشه پرتاب شد .باسن برآمده و خوش فرمش رو خشتک شلوار دراکو بود و دیک هارد شدش میخاست منفجر شه.
ه:ددی وقتشه بیبی رو به فاک بدی
هری دیک دراکو رو بیرون کشید و دراکو باسن هری رو تو چنگش گرفتو سوراخشو رو دیکش تنظیم کرد
د:خیلی دوست دارم پاتر
ه:منم دوست دارم
دراکو دستشو تو دهنش کرد و انگشتشو خیس کرد و رو سوراخ هری کشید.
ه:عاح پلیز
هری التماس کرد و دراکو پهلوهاشو گرفت و به سمت دیکش فشارش داد
ه:عاح..اوووف....عاح
هنوز سرش هم تو نرفته بود و هری به سختی ناله میکرد
ه: عاححح...پلیز دراکو سریعتر ... تو واقعا بزرگی عاحححح
دراکو کمی کمرشو با بالا کشید و سر دیکش تو سوراخ هری فرو رفت و باعث شد اون با ناله ای که شبیه جیغ بود ابراز کنه که دیک بزرگ دراکو جرش داد . دراکو لبای هری رو به دندون گرفت و سعی کرد حواسش رو از دردی که داشت پرت کنه و همینطور آروم آروم خودشو تو سوراخش فرو میکرد تا اینکه نصف دیکش رفت توش
ه: عاح...فاک سوراخمو جر بده ددی، میخام از شدت لذت ‌بپاشم
دراکو آروم شروع کرد به تکون خوردن و خیلی نرم تو سوراخ هری تلمبه میزد . هری دستشو دور گردن دراکو حلقه کرده بود و چشماشو بسته بود و لب پایینش رو به دندون گرفته بود و هر از گاهی ناله های آرومی میکرد. دراکو کمی سرعتش رو بیشتر کرد و از ناله های همراه لبخند هری فهمید دردش به لذت تبدیل شده
د: هورنی کوچولوی من... سوراخ تنگ و داغت زیادی برای دیک‌بزرگم سکسی بود. حس میکنم هر لحظه ممکنه توت بیام
دراکو گفت و سرعتش رو بیشتر کرد
ه: عاح...عاح...ددی عاح...عاحححح ددی همونجا
دراکو با سرعت زیاد تو هری تلمبه میزد و باعث شد هری پشت هم و بی وقفه ناله کنه
ه: عاحححححح دارم میام عاححح عاححح فاکککککک
هری فریاد کشید و ابش پاشید رو شکم دراکو . اون همچنان دیکشو تو هری با سرعت تکون داد و یه ناله مردونه بلند کرد
د:اوووووه...عاحححح فاک فاک فاک
دیکشو تا ته تو هری فرو کرد و تو سوراخش خالی شد. داغی پری کامش باعث شد کمر هری بسوزه.
ه: اوه گاد
جفتشون نفس نفس میزدن و هنوز نتونسته بودن از رو هم پاشن. دراکو آروم دیکشو بیرون کشید و کمک کرد هری از روش بلند شه
د: وقتی گفتی یه سکس رمانتیک خاص میخای فکر نمیکردم منظورت یه سکس یوهویی بعد از اقدام به خودکشی و کات تو برج نجوم باشه
هری خندید و به شوخی با مشت زد به شونه دراکو
ه: تو همه چیت برای من خاصه
دراکو هری رو تو آغوشش کشید و اون خودشو براش لوس کرد
د: هری پاتر هیچوقت نباید. از پیشم بری
ه: اگ تو دورم‌نکنی نمیرم
دراکو پیشونی هری رو‌بوسید و بیشتر تو بغلش فشارش داد
ه: میخای با اسکای چیکار کنی؟
د: فعلا بهش نمیگم به هم برگشتیم ، میخام آروم آروم انجامش بدم
ه: از اسکای خوشم‌نمیاد
د: میدونم هز ولی اون یه دختر ۱۴ سالست که احتمالا برای اولین بار عاشق شده و تحت تاثیر بلوغ و هورمونه ، نمیخام بهش آسیب بزنم
ه: باشه فقط سریع تمومش کن
د: باشه بیب
ظاهرا قصد نداشتن از هم جدا شن پس همو بغل کردن و سعی کردن از وجود هم لذت ببرن

گفتم خوبیت نداره تا اینجا اومدیم یه اسمات ریز نداشته باشه😔🤌🏻

Darkest Where stories live. Discover now