Part 41 (+18)

381 27 0
                                    

ه: کمربندتو ببند
هری در حالی که کمربندشو میبست گفت
د: فقط یکم راهه
ه: بیب، جریممون میکنن
دراکو کمربندو کشید رو خودش اما تو جاش نزد و ابروهاشو بالا داد
د: یکم راهه تو دستم نگهش میدارم
هری سری به تاسف تکون داد و ماشینو راه انداخت . الکل داشت اثر میکرد و دراکو بیشتر مست میشد به صندلی تکیه داده بود و با انگشتش به لپ هری میزد و میخندید
ه: لاو؟ دارم رانندگی میکنم
د: اما صورتت اینقدر نرمه که میخام گازش بگیرم.
هری خندید
ه: یکی از قشنگ‌ترین اتفاقای زندگی اینکه دراکو مالفوی کنارت مست باشه
د:من مالفوی نیستم فامیلی من پاتره
هری از شدت ذوق خندش گرفته بود. دراکوی مست واقعا کیوته
ه: لطفا هفته ای یبار مست باش. دلم برات ضعف رفت
د: منو مسخره نکن
دراکو با حالت گریه گفت و هری بیشتر خندید
د: ازت بدم میاد...هق،هق
دراکو ناله ای از بی حوصلگی سر داد
ه:یکم دیگه میرسیم عزیزم
دراکو خودشو رو پای هری خم کرد و سرشو انداخت رو خشتکش
د: این بارون لعنتی داره حالمو بهم میزنههه
غرغر کرد و هری یکم خودشو جا به جا کرد
ه:عام...عزیزم سرت جای خوبی نیست
د:اتفاقا دقیقا...دقیقا باید همینجا باشه
سکسکه کرد و سرشو به خشتک هری مالید. هری دندوناشو رو هم فشار داد
ه: عزیزم دارم رانندگی میکنم
د: برام مهم نیست
دراکو دستشو رو خشتک هری گذاشت و آروم میمالید
ه: دراکو
د:هیششش
دراکو هشدار داد تا هری دهنشو ببنده و با دستش میمالیدش و روی خشتکش رو میبوسید
ه:فاک
هری آروم گفت اما دراکو شنید و یک لبخند پیروزمندانه زد. زیپ هری رو پایین کشید که با اعتراضش مواجه شد
ه:لعنتی من پشت فرمونم
د:سعی کن نباشی
دراکو دیک هری رو بیرون کشید که قرمز شده بود و فضای شلوارش براش کافی نبود
د:دلم برات تنگ شده بود
دراکو لباشو غنچه کرد و رو سر دیک هری گذاشت و با نوک‌زبونش قلقلکش داد
ه: پناه بر مرلین عاح
د: فقط کافیه اعتراف کنی که توام اندازه من میخایش
ه:عزیزم بازم گوشزد میکنم که پشت فرمونم
د:خودت راه سختو انتخاب کردی هری
دراکو سر دیک هری رو تو دهنش برد و میمکید و ناله میکرد
ه: فاک . لعنت بهت
هری اخم کرده بود و دماغشو جمع کرده بود . دراکو دیکشو با ولع ساک میزد و حلقه لباشو تنگ‌تر کرد و از بالا تا پایین و از پایین تا بالای دیکشو با سرعت طی میکرد. صدای ملچ مولوچ دهنش رو نِروِ هری بود پس مسیرو کج کرد و توی اولین کوچه پیچید
ه:دراکو لوسیوس مالفوی همین الان تمومش کن
دراکو لباشو دور دیک هری تنگ تر کرد و همینطور که تو چشماش زل زده بود سرشو به بالا میاورد. خیلی خیلی آروم لباشو از سر دیک هری رد کرد و با باز کردن لباش از هم دیک هری به بیرون پرتاب شد
ه:داشتی میکشتیمون
دراکو نیشخند زد و انگشتاشو دور دیک هری حلقه کرد و بهش هندجاب میداد
د:رگای دیکت ورم کرده. تا چند دقیقه دیگه بهم التماس میکنی که ارضات کنم
ه: میتونم تا خونه تحمل کنم
د:مطمئنی؟
دراکو یه تای ابروشو بالا داد و بزاق دهنشو رو دیک هری ریخت و با دستش بهش هندجاب میداد
ه:فاک
هری دندوناشو روهم فشار داد و سعی کرد جلوی نالشو بگیره
د:بگو که میخایش
ه:دراکو
د:بگووو
ه:پناه بر مرلین میخامش میخامش
هری داد زد و دراکو نیشخند زد
د:منم همینطور
از صندلی خودش بلند شد و شلوارشو پایین کشید . دیکش هارد و قرمز شده بود .
ه: اوه نه
د:اوه اره
دراکو صندلی هری رو عقب داد و رفت روش
د: همیشه دوست داشتم تو ماشین تجربش کنم
گفت و با دستش دو طرف صورت هری رو گرفت و لباشو میبوسید هری دستشو زیر پیراهن دراکو برد و عضلات پشتشو نوازش کرد. دراکو لباشو رو گردن هری گذاشت و میبوسیدش
ه:اوه لاو، حس میکنم از وقتی توافق کردیم شِر کنیم بیشتر از قبل هورنی ای
د: من فقط مستم پاتر و از همسرم لذت میبرم
وسط بوسیدن گردنش گفت و باسنشو به دیک هری مالید. شونه دراکو بخاطر باز بودن دکمه های لباسش آزاد بود پس هری لباشو روش گذاشته بود و میبوسیدش. دستاشو از پشت رو لپای باسن دراکو گذاشته بود و دیکشو به سوراخش میمالید
ه:فاک میخامش
دراکو دست هری رو کشید و تو دهنش فرو کرد و وقتی تو چشماش زل زده بود ساکش میزد
ه:لعنتی
انگشت هری خوب خیس شد و اونو رو سوراخ دراکو کشید و سر دیکشو باهاش خیس کرد
د: کام عان...فاک می
دراکو با دستش دیک هری رو رو سوراخش تنظیم کرد و خودشو بهش فشار داد
د:هاح...اوه گاد
دراکو چشماشو به هم فشار میداد و سعی میکرد دیک هری رو تو سوراخش‌جا کنه. هری شونه دراکو رو به دندون گرفته بود و پهلو هاشو به پایین فشار میداد تا حجم بیشتری از دیکش تو سوراخش فرو بره
ه:فاک
هری سرشو به سر دراکو چسبوند و با دو دستش کمرشو گرفت . انگشتاش بند بند کمرشو لمس میکرد و صدای بوسه های خیسش رو سینه های دراکو فضا رو بیش از اندازه سکسی میکرد . دراکو رو دیک هری با یک نظم خاصی بالا پایین میشد و هربار که به پایین میومد یک ناله غلیظ میکرد.
د: عاح هری،  هز
دراکو دستش رو یقه هری گذاشت و با یه حرکت دستش پیراهن هری تا وسط باز شد و سینه هاش نمایان شد . دراکو همینطور که خودشو رو دیکش تکون میداد انگشتای باریکشو رو سینه هری گذاشته بود و نیپل هاشو تحریک میکرد
ه: فاک...فاک بیب عاح
صورت هری جمع شده بود و داغی سوراخ دراکو اینقدر زیاد بود که باعث میشد حس کنه هرلحظه ممکنه توش منفجر شه. البته شاید الکل تو این داغی بی تاثیر نبود و دراکویی که با ولع لباتو میبوسه و زبونشو تو دهنت فرو میکنه
د: اوه گاد اوه گاد یس
دراکو دستشو رو دیکش گذاشت و هندجاب میداد و خودشو رو هری جلو عقب میکرد. دیکش تا ته توش بود و با تکون خوردن روش پروستاتشو تحریک میکرد
ه: بزار من انجامش بدم لاو
هری دستشو رو دیک دراکو گذاشت و دست دیگشو پشت کمرش
د: اوه...اوههه...عاححح
دراکو سرشو به عقب برد و هری سرعت دستشو بیشتر کرد و سیب گلوی دراکو رو میبوسید
د: فاعاک...فاعاک
پری کامش قطره قطره رو دست هری میریخت و حس خیسیش باعث میشد هری هم بخواد سوراخ دراکو رو با کامش به اتیش بکشه. هری مثل گاو وحشی نفس نفس میزد و چشماشو رو هم فشار میداد
ه: فااااااک
فریاد کشید و تو سوراخ دراکو خالی شد .
د: از این به بعد باید زیاد اینکارو کنی
ه: هوم... یعنی میتونم ددی باشم؟
د: من فقط ددی ام
هری یه تای ابروشو بالا داد و به دراکو زل زد
د: حالا شاید یه تایمایی گذاشتم ددی باشی
هری خندید و دراکو رو به بالا کشید و دیکشو بیرون کشید و دراکو به سمت صندلی خودش رفت . هری مشغول بستن کمربندش و دکمه های پیراهنش شد 
ه: اگه جریمه شیم کی پرداخت میکنه؟
چون صدایی نشنید به صندلی دراکو نگاه کرد و دید اون خابش برده
ه: اینقدر خسته بودی؟
پشت دستشو به صورت دراکو کشید که خیلی یوهویی به خواب رفته بودو ماشینو به سمت خونه روند
 
هری با صدای زنگ در بیدار شد. دراکو کنارش خواب بود و دستو پاش کاملا شلخته تو دلو روده هری بود. از تخت پایین اومد تا درو باز کنه
ه: هوف کیه یعنی
درو باز کرد و هرماینی رو پشت در دید
ه: هر؟
هرما: سلام عزیزم میتونم بیام تو؟
هری اونو به داخل دعوت کرد و درو بست

داریم به پایان نزدیک میشیم، نظرتون؟

Darkest Where stories live. Discover now