Part 29

232 32 2
                                    

وقتی چشماش رو باز کرد تو قصر مالفوی بود . وقتی به خودش اومد بشکن زد و نامرئی شد. صدایی از یکی از اتاقا اومد و اون به سمتش رفت.اون مادر بزرگش نارسیسا رو دید . وقتی بچه بود دراکو براش از نارسیسا گفته بود و چندباری هم عکسش رو دیده و وقتی دراکو باهاش به صورت مجازی حرف میزد صداشو شنیده بود. ولدمورت اونجا ایستاده بود و دور نارسیسا میچرخید و باهم حرف میزدن. اسکای فالگوش واستاد
ول: اوه نارسیسای عزیزم اون ظالم چه بلایی به سرت آورده
ن: سرورم.
نارسیسا با ترس گفت و ولدمورت همینطور که دورش میچرخید موهاش رو نوازش میکرد و تارهای لختش از لای انگشتای کریح ولدمورت سر میخورد
ول: دختر تو میتونست خدمتگزار وفاداری باشه... حیف ، اگر اون لوسیوس احمق خوددار میبود میتونستیم یک عضو جدید تو خانوادمون داشته باشیم.
نارسیسا شروع به گریه کرد و لرد دستاش رو باز کرد و اشاره کرد که به آغوشش بیاد نارسیسا با ترس اطاعت کرد و لرد در آغوشش کشیدش.
ول: حالا چی ازم میخای یار وفادار من؟ دلت میخاد که جنازه لوسیوس رو ببینی یا زجر کشیدنش رو؟
ن: هیچکدوم سرورم، من پیشنهاد بهتری براتون دارم
ولدمورت نارسیسارو از بغلش بیرون کشید و شونه هاشو گرفت
ول: میشنوم
ن: هری پاتر پسر دلنازکیه اما جنگجوی شجاعیه. شاید بتونه تمام جانپیچ هارو پیدا کنه
ول: و همین شکست دادنش رو دلنشین میکنه. حریف ضعیف لایق من نیست
ن: به این فکر کردید که جانپیچی بسازید که هم قدرتتونو افزایش بده هم حافظ جونتون باشه؟ مثل یه شانس دوباره برای زنده موندن
ول: جالب به نظر میاد. ادامه بده
ن: میتونید یه جادوزاده داشته باشید. یعنی من میتونم بهتون کمک کنم که بسازیدش
ول: اوه، یک جادوزاده ... نبوغ تو همیشه منو شگفت زده میکنه نارسیسا
ن: مچکرم سرورم، جادوزاده ها فقط به دست سازندشون کشته میشن یعنی حتی اگر هری پاتر شمارو شکست بده آخرین جان پیج فقط به دست خودتون و یا من از بین میره و احتمال شکست شمارو صفر میکنه در کنارش شما میتونید از قدرتش تغذیه کنید و هری پاتر هم شهامت کشتن یه بچه رو نداره
ول: از پیشنهادت خوشم اومد اما متوجه نمیشم چی به تو میرسه؟
ن: من دخترم رو از دست دادم و قدرت کافی برای ساخت یک جادوساز رو ندارم . من دوست دارم وفاداریم رو به هر نحوی به شما اثبات کنم و بابت شرکت نکردن دراکو در نقشه جبران کرده باشم و بتونم نظر شما درمورد تنبیه دراکو رو عوض کنم
ول : با اینکه پسر احمق تو لایق مرگه و دسته کمی از پدر بی عرضش نداره اما مادر باهوش و عاقلی داره بسیار خب .پیشنهادت رو میپذیرم
نارسیسا لبخند زد و چوب دستیش رو بالا آورد

اسکای که متوجه داستان شده بود بشکن زد و به زمان حال پیش هرماینی و هری و دراکو برگشت
ه: تو برگشتی...
هری سمت اسکای رفت و بقلش کرد
ه: خوبی؟ متوجه دلیل شدی؟
اس: متوجه شدم
اسکای به دراکو نگاه کرد و آروم کفت
ه: خب؟ دلیل چی بود؟
اس: عشق یک مادر به فرزند.
ه: یعنی چی؟؟
اس: مبدا در کمال ناباوری نارسیساست. اون برای محافظت از دراکو و عوض کردن نظر ولدمورت درمورد مرگ دراکو بخاطر انجام ندادن ماموریتی که بهش داده به لرد پیشنهاد ساخت آنابل رو داده. از طرفی کمبود فرزندی که به تازگی از دست داده هم رفع میکنه
ه: ماموریت؟ چه ماموریتی؟
هری رو به دراکو پرسید
د: وقتی پیش خانوادم بودم ولدمورت بهم دستور داد دامبلدور رو بکشم، اما من به هر نحوی بود جلسه رو ترک کردم و دیگه به سمت خونه برنگشتم
ه: برای همین تعطیلات رو تو مدرسه موندی؟
دراکو سرش رو به مثبت تکون داد
ه: پس همه این اتفاقات برای محافظت از تو اتفاق افتاده
هرما: اگر نارسیسا رو قانع کنیم میتونیم جلوی دادن این پیشنهاد رو بگیریم اما اینطوری جون دراکو دوباره به خطر میوفته. اون دیگه از نقشه خبرداره و ولدمورت ساکت نمیشینه
اس: پس باید چیکار کنیم؟
د: این شدنی نیست ، تنها خط قرمز مادرم تو زندگیش منم. اون برای محافظت از من حتی با ولدمورت هم میجنگه نمیتونید قانعش کنید.
ه: اگر خودش خودش رو قانع کنه چی؟
هرماینی و دراکو: چی؟
ه: اگر تنها کسی که میتونه تصمیم بگیره نارسیساست پس تنها کسیم که میتونه از این تصمیم منصرفش کنه خودشه.
د: هری خوشحال میشم منظورت واضح بگی
ه: اونطور که میدونیم نارسیسا در سال ۲۰۲۲ میمیره ولی قبلش به آنابل همه چیز رو میگه. اگر بتونیم ورژن آینده رو متقاعد کنیم شاید بتونه ورژن گذشته خودش رو قانع کنه.
هرما: یعنی میخای بگی به آینده بریم و نارسیسای آینده رو به گذشته ببریم تا با خودش صحبت کنه تا چنین پیشنهادی رو به ولدمورت نده؟
ه: دقیقا منظورم همینه. اینطوری دیگه کسی هم تو گذشته گیر نمیکنه چون اسکای فقط میتونه در زمان سفر کنه و‌اگر‌ موفق بشه دیگه...دیگه
اس: انابلی تولید نمیشه و اسکایی هم تولید نمیشه و هیچکسم تو گذشته گیر نمیکنه چون تمام کارکتر ها قراره در آینده به وجود بیان و بُعد زمانی اصلاح میشه
اسکای جمله ای که هری نتونست کامل کنه رو کامل کرد و  همه به هم نگاه کردن

اوضاع چطوره؟
خیلی اوضاع خیطه

Darkest Where stories live. Discover now