جی یون برای زایمان کردن به بیمارستان رفته بود. البته همراه مادرش...با تماس تلفنی خانم بیون و خبر دادنش، چانیول متوجه شده بود که بچه به دنیا اومده.با وجود تهدید های دختر تصمیم گرفته بود اون بچه رو نپذیره...حتی تصور قبول کردن همچین چیزی به کشتنش میداد! برای همین به بیمارستان اومده بود و بعد گرفتن شماره اتاقی که همسرش اونجا بستری بود، میرفت تا جواب نه اش رو به جی یون بده...
با رسیدن به اتاق، بدون در زدن داخل شد و به دختری که روی تخت دراز کشیده بود نزدیک شد. خبری از خانم بیون نبود. صدای نق نق بچه از سبد کنار تخت مادر به گوشش میرسید...سریع نگاه پر غمش رو از اون سمت گرفت و به همسر رنگ و رو رفته زایمان کرده اش، داد. حالت تهوع داشت و پاهاش دوباره گز گز میکردند که نشون از بی حس شدنشون بود...
جی یون با دیدنش از حالت دراز کشیده بیرون اومد و به سختی نشست.
"چانیول"
حتی نذاشت جی یون حرفی بزنه. خیلی سریع تصمیمش رو به زبون آورد تا زودتر از این اتاق خفه بیرون بره.
"میخوام به همه بگم این، بچه من نیست. بعدش ازت شکایت کنم"
صورت دختر درهم شد. انگار اصلا انتظار شنیدن همچین چیزی رو نداشت. چانیول جلو رفت با اشاره رفتن چشمی به بچه کنار تخت، عصبی زمزمه کرد.
"وجود این بچه راحت ثابت میکنه تو قبل و بعد رابطمون به من خیانت میکردی..."
با حرفش رنگ صورت دختر سفیدتر از قبل شد. جی یون با دستپاچگی تهدیدش کرد.
"فکر پدرتو کردی؟! اگه من همه چی رو بهش بگم..."
وقتی به اینجا اومده و همچین تصمیمی گرفته بود یعنی پی همه چیز رو به تنش مالیده بود! بیتفاوت و شکست خورده وسط تهدید زن پرید.
"قبل اینکه تو بهش بگی خودم همه چی رو بهش میگم"
جی یون هشدار دهنده زمزمه کرد.
"فیلمت با بکهیون..."
دیگه از تهدید های جی یون خسته شده بود. چنگ عصبی به موهاش زد تا خشمش رو کنترل کنه...
"پخشش کن!"
"عقلت رو از دست داری؟! فکر کردی با پخش کردنش میتونی راحت زندگی کنی؟!"
فریاد جی یون توی اتاق خصوصی بلند شد. چانیول دست هاشو جلوی سینش گره زد، لبخند تلخش رو به زن داغ کرده نشون داد.
"همین الانشم همچین زندگی راحتی ندارم"
برای زن جری شده پوزخند پررنگی زد. روز های سختی در انتظارش بود ولی همینکه ایندفعه جلوی جی یون سرخم نکرده بود، حس خیلی خوبی داشت...
جی یون با وحشت عجیبی دست به دامن نقطه ضعف های دیگه اش شد.
"بکهیون بیشتر ازت متنفر میشه...فکر اینجاشو کردی؟!"
YOU ARE READING
BEST MAN
Fanfiction💥 عنوان : ساقدوش داماد 💥 ژانر: رمنس درام انگست اسمات 💥نویسنده : golabaton 💥کاپل :چانبک 💥وضعیت : کامل شده 🥀 خلاصه همه چیز از یک نامه اعتراف شروع شد. بکهیون خیلی با خودش جنگید تا بالاخره بتونه توی اون نامه کوفتی، عشق دردناکش رو به چانیول اعترا...