سلاااام من اومدممم😘لطفاً منو با وت و کامنتای قشنگتون خوشحال کنین♥️💋🌷
.
.
.چهل دقیقه بعد
-جیمیییین...جیمین هیونگ...
-چی شده تهیونگ چه خبرته؟
-جیمین محض رضای خدا یه هویج بهم بده...آخه کوکی از نیم ساعت پیش داره گریه میکنه و نمیزاره در اتاقو باز کنم...خدای من جیمین این بچه خرگوش فسقلی داره حسابی با اعصابم بازی میکنه...
-خب تو که طاقتشو نداری چرا کتکش زدی؟!
-من کتکش نزدم!!
-ولی اون از پشت در بهم گفت که کتکش زدی!!
-خرگوش دروغگو! من فقط یکی از گوشاشو یکم کشیدم!!
Author's pov
فلش بک بیست دقیقه پیش
-کوکی.... عزیزم...بیا بیرون از اونجا..
-نمیام هقق تهیون منو کتک زد ...
-چی؟ تهیونگ بیخود کرده کوکیِ منو کتک زده!!
-همه جای کوکیت کبود شده هیوووونگ هقق...
-قول میدم حسابشو برسم...بیا بیرون حالا!
-کتکش بزننن هقق...
-باشه حالا بیا عزیزم...
-تهیون باید از کوکی معذرت بخواد هقق....
-کوکی به نظرم تو هم باید ازش معذرت بخوای... اون حرفایی که بهت یاد دادم معنی خوبی نداشتن متأسفم...میخوای بهت یاد بدم چطور معذرت خواهی کنی؟
-اوهوم...
.
.اتمام فلش بک...
Taehyung's pov
-اون میگه همه جاشو کبود کردی تهیونگ!
باورم نمیشد که اون توله خرگوش فسقلی به هیونگم دروغ گفته فقط برای اینکه خودشو لوس کنه!
-دروغ میگه هیونگ...
-کیوووت!
-دروغ گفتنشم کیوته برات؟
-اگه مشکلی داری فقط کافیه اونو به من بدی ته!
- گفتم هویج بده
-چلاغی مگه؟ از تو یخچال بردار!
یه دونه هویج برداشتم و به طرف در اتاق رفتم.
-کوکی....
ولی صدایی نشنیدم
-کوکی....عزیز دلم....خرگوشک....برات هویج آوردم...
وقتی دیدم جواب نمیده وارد اتاق شدم و دیدم هنوز با همون حالت همون گوشهی اتاق نشسته و زانوهاش و بغل کرده. اخم بانمکشو با دیدن من هنوز حفظ کرده بود و سعی میکرد به هویج تو دستم نگام نکنه ولی من که میدونم چقد میخواستش!...با نشستن روی تخت جیمین صداش زدم
![](https://img.wattpad.com/cover/310347432-288-k279884.jpg)
ŞİMDİ OKUDUĞUN
My Naughty bunny (Vers)
Hayran Kurguبه اکلیلی ترین بوک واتپد خوش اومدین... 🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈.🌈 غرق دیدن اخبار بود که با حرکت عجیب و جدید کوکی شوکه شد. اون خرگوش کیوت و دوست داشتنی از روی زانوش بالا رفته بود و حالا داشت پایین تنشو محکم به زانوی تهیونگ میکوبید و...