part 8(من آماده ام)

2.7K 496 170
                                    

سلاااام من اومدممم😘لطفاً منو با وت و کامنتای قشنگتون خوشحال کنین♥️💋🌷
.
.
.

چهل دقیقه بعد

-جیمیییین...جیمین هیونگ...

-چی شده تهیونگ چه خبرته؟

-جیمین محض رضای خدا یه هویج بهم بده...آخه کوکی از نیم ساعت پیش داره گریه می‌کنه و نمیزاره در اتاقو باز کنم...خدای من جیمین این بچه خرگوش فسقلی داره حسابی با اعصابم بازی می‌کنه...

-خب تو که طاقتشو نداری چرا کتکش زدی؟!

-من کتکش نزدم!!

-ولی اون از پشت در بهم گفت که کتکش زدی!!

-خرگوش دروغگو! من فقط یکی از گوشاشو یکم کشیدم!!

Author's pov

فلش بک بیست دقیقه پیش

-کوکی.... عزیزم...بیا بیرون از اونجا..

-نمیام هقق تهیون منو کتک زد ...

-چی؟ تهیونگ بیخود کرده کوکیِ منو کتک زده!!

-همه جای کوکیت کبود شده هیوووونگ هقق...

-قول میدم حسابشو برسم...بیا بیرون حالا!

-کتکش بزننن هقق...

-باشه حالا بیا عزیزم...

-تهیون باید از کوکی معذرت بخواد هقق....

-کوکی به نظرم تو هم باید ازش معذرت بخوای... اون حرفایی که بهت یاد دادم معنی خوبی نداشتن متأسفم...میخوای بهت یاد بدم چطور معذرت خواهی کنی؟

-اوهوم...
.
.

اتمام فلش بک...

Taehyung's pov

-اون میگه همه جاشو کبود کردی تهیونگ!

باورم نمیشد که اون توله خرگوش فسقلی به هیونگم دروغ گفته فقط برای اینکه خودشو لوس کنه!

-دروغ میگه هیونگ...

-کیوووت!

-دروغ گفتنشم کیوته برات؟

-اگه مشکلی داری فقط کافیه اونو به من بدی ته!

- گفتم هویج بده

-چلاغی مگه؟ از تو یخچال بردار!

یه دونه هویج برداشتم و به طرف در اتاق رفتم.

-کوکی....

ولی صدایی نشنیدم

-کوکی....عزیز دلم....خرگوشک....برات هویج آوردم...

وقتی دیدم جواب نمی‌ده وارد اتاق شدم و دیدم هنوز با همون حالت همون گوشه‌ی اتاق نشسته و زانوهاش و بغل کرده. اخم بانمکشو با دیدن من هنوز حفظ کرده بود و سعی میکرد به هویج تو دستم نگام نکنه ولی من که میدونم چقد میخواستش!...با نشستن روی تخت جیمین صداش زدم

My Naughty bunny (Vers)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin