KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)

قسمت یازدهم {یونا}

+یعنی کار من فقط از بین بردن هست ؟
رزی سرشو تند تند تکون داد و تمین که متوجه بود بازرس از بیرون داره نگاشون میکنه روبه رزی لب زد : تو خودت نجات بده پرونده با من ...
و پاشو از توی اون اتاق بیرون گذاشت ...
حالا نوبت رزی بود ..نوبت اون بود که بیاد و خودش رو نجات بده ...
تو راهی که داشت به بازداشتگاه بر میگشت همش با خودش تکرار میکرد : یک مرد مرده ...هیچ کس نمیتونه حرفشو تایید یا تکذیب کنه ..فقط حرف های شاهد میمونه ..اگر یونگی رو تجاوز گر جلوه بدم حداقل جرم من کمتر میشه و میمونه شاهد ...
جیمین یا یونا ؟ یکی از اینا میتونست به رزی کمک کنه ...یونا دوست قدیمی رزی بوده ..و پارک جیمین برادر اون
البته پارک جیمین فعلا طعمه لالیسا شده ....
.......................................................................
{فلش بک شش سال پیش }
صبح با سردرد شدیدی از خواب بیدار شد و به تن لخت روبه روی خودش خیره شد ...صورت زیبا و سفید اون پسر مو طلایی براش مثل مسکن میموند ...
با کمر درد شدیدی که داشت از روی میز کناری خودکار قرمز رنگی ورداشت و روی دست پارک جیمین نوشت : هوسوک .توکیو ...
لباساش رو پوشید و بوسه اس بر سر اون مرد زد و در اتاق رو که باز کرد با ضربه ای به سرش خورد تنها چیزی که برای اخرین بار دید سیاهی بود ............................................................
لیسا جرعه دیگه ای از شرابش خورد و گفت : اون با اسم بک هوسوک به ژاپن نمیره پس اگر موفق بشه باید فامیلیشو عوض کنه ...
جین نگاهشو از نقشه به لیسا داد وادامه داد : وایسا ببینم چرا تو دفتر کارت اینارو نزاشتی ؟
لیسا شرابش رو روی میز گذات و دم گوش جین گفت : از قاتل هر کاری بر میاد از کجا مدارکو نابود نکنه ؟
جین لیسا رو فاصله داد و ادامه داد : اگر قاضی حکم بده دیگه چیزی نمیتونه باعث شه تو بتونی تحقیقات رو انجام بدی
+ خانواده یونگی....
-: چی؟؟؟
+ خانواده یونگی به بالا دستا گفتند این پرونده نباید بدون قاتل حل شه پس.... هرجور شده باید رزی قاتل پرونده بشه ....دادستان جین ...دولت طرف تو هست! میتونی مدرک جعل کنی
حرف منو و تو مثل سوگند نامه هست ...
........................................................................
وکیل کیم تهیونگ با دسته ای از کاغذ وارد اتاق بازجویی شد و رزی رو به روی اون نشسته بود ...
نگاهای تهیونگ از رو سر دلسوزی نبود حتی خود رزی هم اینو فهمیده بود ...اون اجوشی عاشق گیتاریست قاتل شده بود .....
رو به روی دختر لبخندی زد و ادامه داد : دادگاه  25 اکتبر هست و یک روز قبلس به بازداشگاه دادگاه منتقل میشی و دادگاه جلسه دوم 35 اکتبر هستش ..رزی تو دادگاه اول هیچ حرفی نزن باشه ؟؟ باید اول بفهمیم دادستانی چی ازمون داره ؟ حق سکوت بهترین گزینه هست
تو دادگاه دوم میتونی شواهد خودت رو بدی و اگر موفق بشیم دادگاه سوم تشکیل نمیشه ....
+ اجوشی...میتونم شاهد بگم بیاد ؟
-: تو جلسه اول نمیتونی اما تو جلسه دوم میتونی
بازرس لیسا کارت داره بیا بزرامت تو اتاقش
تهیونگ به سمت اون دختر رفت و بازوهاشو گرفت و بلندش کرد و به سمت اتاق لیسا برد
........................................................................
+بک هوسوک چطور مرد
-: نمیدونم بابام اونو کشت من نبودم
+: چرا چرا باید بابات پسر خودش بکشه
-: چون عاشق جیمن بود !!!!!!!!
و تیر خلاص.... بهم ریختن ذهن رزی برابر شدن با بزرگترین سر نخ برای لالیسا
با نیشخنده روی لبش روبه مامور گفت اونو به سلولش ببره
رزی فوشی زیر لب داد و با خودش کلنجار میرفت
اون ده روز وقت داشت تا هم شوهد رو از بین ببرده هم شاهد بیاره ...یونا یونا و یونا اولویت با اون بود
تا فردا وقت ملاقاتی نداشت پس تمام فکر و ذکرش رو روی پرونده خودش گذاشت ...
................................................................................
با پاش درو باز کرد و به اون مرد زیر قطره های خون نگاه کرد
روی دوتا پاهاش نشست و ادامه داد : پس تو معشوقه معروف بک هوسوک بودی درسته ؟
+ اسم...دوست...پسرم..رو به...زبون..کثیفت...نیاااااااااااار
کلمه های اخرش رو با تمام قدرتی که داشت تو صورت اون دختر گفت
لیسا خون رو صورتش رو کنار زد و تفنگش رو روی صورت جیمین گذاشت و ادامه داد : با زندگی خودت و عشقت خداحافظی کن .....
و صدای شلیک مصادف شد با فتادن تن بی جان جیمین روی زمین ....