قسمت بیست و پنجم {لی کانگ مو}

11 2 6
                                    

برای چی باید به یکی که از تو زندان اومده اینو بکم از کجا به تهیونگ نگم ؟
+اون ازاد شده
-: چی؟؟؟ تهیونگ ازاد شده ؟؟ الان کجاست ؟
جونگکوک عکسی که فردش از تهیونگ و رزی گرفته بود رو به سمت جنی پرت کرد و چشم های جنی در کسری از ثانیه پر از خشم شدن و اون عکس رو توی دستاش داشت کم کم خم میشد که ارامش خودش رو برگردوند و ادامه داد : دارویی به رزی دادم که اتفاق های شب قتل رو فراموش کنه ..
جونگکوک از حالت لم به حالت جدی در اومد و ادامه داد : کیم جنی چه خبرته؟
............................................................................
به داخل برگشت و بدون اثری از جین به راه رفتن تو اتاق ادامه داد و لباس های رزی رو تنش کرد و رزی به سمت تهیونگ تعظیم کرد و ادامه داد : امروز اجرا دارم ممنون میشم بیاد نگاه کنید..
تهیونگ لپ رزی رو کشید و ادامه داد : کوچولو اجوشی امروز کار داره به دادستان جین میسپارم باشه؟
رزی برای تهیونگ چی بود ؟ یک موکل یا یک بچه؟ هرچی بود چیزی از عشق نبود ..رزی که با هر نوازش تهیونگ بدنش گرم میشد و تهیونگی که فقط به اون کمک میکرد چیزی از عشق بینشون نبود
............................................................................
جیسو به دنبال رزی اومد و سریعا به صحنه رفتن و جیسو تو پشت صحنه دست های رزی رو گرفت و ادامه داد : من میدونم که میتونی...به اتفاق های اخیر اصلا فکر نکن و بهترینت رو رو صحنه انجام بده ..
به سمت اتاق استایل رفتن و استایل رزی رو درست کردن
کت جین مشکی رنگی با دامنی صورتی که همرنگ موهاش بود به تنش کرد و گیره موی نقره ای به موهاش زدن و در اخر اون دستبند دادستان جین رو به دستش کرد و به روی صحنه رفت
با رفتن حیسو و مینهو همه خیلی داد و جیع زدن اما با اومدن رزی...جو ارومی بود ..خیلیا عکس میگرفتن و صدای اطرافیان رو میشنید که میگفتن :
+اون همونه که با وکیلش خوابیده ؟
-: این قاتل مین یونگی نبوده ؟
0: چطور روش شده بیاد اینجا ؟
تو همین غوغا ..دادستان حین به کنار صحنه اجرا اومد و چشم رزی به چشم هاش اتصالی کردند و دادستان جین زیر لب با زبان اشاره ادامه داد { تو فقط برچسب اسمت رو به خودت بچسبون فایتینگ!}
همین جمله کافی بود تا لبخند رزی تشکیل شه و اجرا رو شروع کنن ..
با تمام قدرتی که داشت اکورد های گیتار رو اجرا میکرد و و البته توجه خیلی ها روی اون متوقف شده بود .
...........................................................................
سانا تلفن رو به لیسا داد و لیسا گفت : میشه تنهایی تماس انجام بدم ؟
+ او ..البته من میرم بیرون
سانا با لبخندی بر روی لبش به سمت بیرون رفت و به سمت اتاق هوسوک راه افتاد
تو غوغای اون موزیک جین به سختی صدای ویبره گوشیشو شنید و تلفن رو جواب داد
+ دادستان جین ؟ دادستان کره ای؟
جین با شنیدن صدای لیسا سریعا از اون جمع خارج شد و به سمت بیرون رفت و لیسا ادامه داد : من تو ژاپن هستم اما تو تبعید نیستمممم بک هوسوک ..اخ نه یعنی جانگ هوسوک و پارک جیمین منو گیر انداختن من با یک همجنسگرای نجس گیر افتادم مجبور شدم لباش رو ببوس اووووووف ول کن اینارو !
یک کاری  کن من بیام بیرون خواهش میکنم
جین دستی به موهاش زد و دست هاش رو مشت کرد و باز کرد ...لب هاش رو خیس کرد و ادامه داد : شش ماه دیگه ازادی ..شش ماه دیگه تحمل کن .. میتونی که اره ؟  اره میتونم
@: عشقم؟
با شنیدن صدای سانا سریعا تلفن رو قطع کرد و دستی بر موهاش کشید و ادامه داد : او برگشتی ؟
+ حمام رو گرم کردم میخوای بری حمام خسته ای انگاری !
............................................................................
در اخر اجرا نور چراغ روی اون مرد روشن موند و برای رزی انگاری فقط اون مرد وجود داشت ..
رزی با لب های لرزان اب دهنش رو قورت داد و با صدایی خاموش ادامه داد : لی کانگ مو ؟
{فلش بک چهار سال پیش}
وارد اموزشگاه شد و بدو بدو داخل اتاق مین یونگی و رزی شد
یونگی دستاشو از رو دستای رزی که رو اکورد لامینور گرفته شده بودند ورداشت و به سمت اون پسر نگاه کرد و رزی هم سرشو بالا کرد و به اون پسر نگاه کرد
+سلام لی کانگ مو کاراموز جدید شما استاد مین یونگی هستم .خوشبختم !

KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)Where stories live. Discover now