(به دلیل نزدیک بودن به پایان داستان در روز های آپدیت یک قسمت اپ میشود)
.............................................جونگکوک با لبخدی ملیحی که رو لبش داشت سرشو پایین انداخت و بعد از ثانیه ای رو به جنی گفت : بستنی میخوری؟
جنی صورتشو برگردوند و ادامه داد: ب برای چی؟
+نترس منحرف .تو این پزشک قانونی که همش کلیه و ریه هست بیا بریم بیرون لااق بستنی بخوریم !
-: هااااا باشه بریم
...........................................................................
+اگر بکشیشون من رو از دست دادی جانگ
هوسوک!
-: مگه تو کی هستی !؟
این حرفی که جیمین زد از تمنا بود و حرفی که هوسوک زد جیمین و عشقش رو خاک کرد.
وقتی ادم تو حال خودش نیست هر حرفی رو میتونه به زبون بیاره ،اما حرف هوسوک از ته قلبش بود
+راست میگی..مگه من کیم ؟ به جز یک عروسک که ابش دادی و بزرگش کردی ؟ هاااا؟
-: خوبه خودت میدونی چی هستی ،برو وقتمو نگیر حالا که همه چی رو میدونی
+هوسوک به خودت بیااااا م م منمممم جیمین
هوسوک بدون توجه به حرف جیمین به سمت طبقات پایین رفت و بدون توجه به داد های بی پایان جیمین .دادستان جین رو دنبال میکرد و
جین با سریعترین سرعتش لیسا رو به در ورودی نزدیک میکرد و در اخر لیسا رو از زیر در وردی رد کرد و اون رو به بیرون راه داد
+ لیسا حتما زنده بمون و پرونده رزی رو تموم کن باشه ؟؟ ..لیسا...جای من اون پرونده رو ببر
-: دادستان جین خودت چی؟؟ هااا؟
+من نمیتونم از اینجا بیرون بیام ..تو خودت ادامه کار رو بده بروووو
لیسا با استرس فراوانی که داشت از دیوار های عمارت بالا رفت و در اخر از اون عمارت ازاد شد و حالا جنگ دادستان جین و هوسوک شروع شد
صدای تیر هوسوک همه عمارت رو ورداشته بود و جین به سرعت میخواست خودش رو به هوسوک برسونه که نعره هوسوک اون رو متوقف کرد
+کجا با این عجله دادستان ها ؟
-: من همینجام نگران نباش...
+چاره ای جز کشتنت ندارم ...
-: من به عشقم نرسیدم اما به قاتل پروندش رسیدم پس..دیگه چیزی برای از دادن ندارم...
اینو بدون حتی اگر من هم بمیرم ننگ قاتل بودن روی اسم تو میمونه ..مثل پدرت
هوسوک بدون صبر و مکثی تیری توی صورت جین خالی کرد و جین از شیشه به سمت پایین پرت شد و زندگی دادستان جین همینجا به پایان رسید
جیمین با صدای تیر به طبقه پنجم رسید و با رفتن کنار پنجره متوجه بدن جین شد و بدون توجه اسلحه رو روی سر هوسوک گذاشت و منتظر بود تا هوسوک اسلحه رو ورداره اما برعکس ..هوسوک هم اسلحه رو روی سر جیمین گذاشت ...
عشقی که برای هردوتاشون تموم شده بود و الان فقط انتقام مونده بود ..انتقامی که مثل کارد میموند ..هر دو طرف زخمی میشدن اما ..اما کی حاظر میشه زخمی بشه ...
با دست های لرزانش اسلحه رو روی سر هوسوک
گذاشته بود و با صدای نیمه رسانا گفت : من عوضییییی من لعنتییییی به فکر سرپرستی سانا بودم ..که والدش بشیم و بفرستیمش به دانشگاه
به دلیل زجه های پی در پیش اسلحه رو روی زمین انداخت و ادامه داد : من عوضیییی فکر کردم میتونیم رزی رو بیاریم ژاپن ..اما حالا وضعمون رو ببین ...
این چه وضعیهههه هاااا؟
هوسوک بدون توجه گلوی جیمین رو گرفت و با فشار گلوش رو فشار میداد تا خفش کنه ...
جیمین با گلدونی که کنارش بود به زور توی سر هوسوک زد و بعد از مدتی صدای بوق ماشین پلیس ها بلند شد و جیمین بدون اینکه بدونه هوسوک زنده هست یا نه کلاه مشکیش رو به سرش کرد و از پنجره شکسته به سمت دیگر عمارت راهی شد.
...........................................................................
صبح روز بعد با سردرد بدی که ناشی از مشروب خوردن دیشبش بود بیدار شد و به رسم همیشه که تماس های شب قبلش رو گوش میداد به اولین تماسی که دیشب داشت گوش کرد و با فهمیدن حرف هایی که به رزی زده دستی به سرش زد و سریعا از تخت خوابش پاشد تا بتونه این اوضاع رو جمع کنه اما با زنگ بعدی تمام بدنش فریز شد
صدای لیسا بود ..
+وکیل تهیونگ فکر کنم دادستان جین توی ژاپن ز ز زنده نباشه دیگه ...قاتل ..قاتل رزی رو پیدا کردی اما من فقط از عمارت هوسوک تونستم بیرون بیام ...
YOU ARE READING
KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)
Romanceگیتاریست قاتل رزی دختری پونزده ساله ای که در شبی به دیدن استادش میره تا باهاش گیتار کار کنه اما تو همون شب به قتل استادش متهم میشه ... کیم تهیونگ وکیل بودن رزی رو قبول میکنه و دنبال پرونده رزی رو میگیره .... genre :Enigmatic, comedy, crime, roma...