قسمت نوزدهم {اقیانوس سیاه}

19 2 2
                                    

نقشه جین این نبود که سریع از لب هاش گوشتی و توت فرنگی رزی دل بکنه اما خب اون دختر همه نقشه هارو نقشه به اب کرد..
چرا دروغ ..جین خوشحال بود که رزی بیرون اومده و تنها بهانه ای که میتونست به قاضی بده اینه که اون کسی رو ندیده که مدارک رو از بین ببره ...
تو اون موقعیت رزی واقعا نفس تنگی گرفته بود خنج هزارمین رزی افکار جین رو پاره کرد و جین چشمانش رو به رزی داد اما ثانیه ای بعد رزی تو دست های اون دادستان به خواب رفت ...
دژوا ..این همون حسی بود که به جین دست داده بود روز اول دادگاه هم همین اتفاق افتاد ...
جیسو با قدم های بلند و دست ها محکم شده به سمت اون دختری جلوی رزی حرف زده بود پرید و با حرص تمام موهای اون دختر رو تو دستش مشت کرد و ادامه داد : به تو چه ها ؟ به توچهههههههه
نمیبینی داره زجه میزنه الان باید کمکش کنی جای اینکه ازش عکس بگیری !!!
با شدت موهای دختر رو ول کرد و به سمت رزی رفت ...
جین وحشت زده بود ..بخاطر تفنگ بود ؟ یا به خاطر بوسه ..
جیسو دختر خوبی بود ..هرچقدر هم از رزی بدش بیاد اما اون قرار بود تو کنسرت مینهو اجرا کنه ..حداقل برای اون موقع زنده نگهش میداشت ...
سر رزی رو تو دست های خودش گرفت و ادامه داد : رزی ؟ رزی صدامو میشنویی ؟؟
جین با ترس ب اطرافش نگاه میکرد که اسپری اکشیژن رو روی میز ارایشش دید ...
بدون اینکه بفهمه کتش رو در اورد و رو پاهای سفید و سرد رزی انداخت و اون اسپری رو اورد و رو دهنش گذاشت ...
+نمیدونی اون ترس تجاوز داره ؟ نمیدونی نباید بترسونیش ؟
-: م م م من فقط
+اقای دادستان لطفا اگر کاری نداری برو ....
جین بدون گرفتن کتش به سمت بیرون روانه شد ...حماقت محض بود بوسیدن اون دختر 19 ساله ... اما بازم به اون زمان که فکر میکرد تمام بدنش گرم میشدن و لذت وصف نشدنش تو بدنش به وجود میاد ..دستی به پشت موهاش زد و با پوزخندش اونجارو ترک کرد ...
...............................................................................
جونگکوک رو روی تخت به سمت اتاق کیم جنی بردن و کیم جنی پرونده مریض قبلی رو بست و با عینک مربعی شکلش به تخت در حال راه نگاه کرد ..
ماموران دم در بهش تعظیم کردن و ادامه دادن : جعون جونگکوک میگه معده درد داره ...
+ ااا باشع بیرون اتاق وایسید ..
جنی  دادمنش رو پایین تر کشید و با گوشی پزشکیش به سمت جونگکوک رفت ...
با نزدیک شدنش به جونگکوک نفس های خودش هم به شماره افتاده بود ..به لب های نازک و چشم های گرد اون پسر حیره شده بود و ثانیه هایی رو فقط تو اقیانوس مشکی رنگ جونگکوک غرق شده بود ...
لباس های جونگکوک رو باز کرد و تا دکمه سوم پیش رفت که جونگکوک گفت : دکتر من معدم درد نمیکنه ...
+ پس چه مرگته ؟
جونگکوک ساعد دست جنی رو گرفت و روی قلبش گذاشت و با حس دست های سرد جنی هیس ارومی کشیدو سرشو به سمت بالا داد و اخم کرد  و ادامه داد : اینجا اینجا درد میکنه ...از عشق به تو اینجا درد میکنه ...
+ یعنی تو این همه راه از زندان تا اینجا اومدی که بگی عاشق مني ؟ باشه باور کردم ..
-: من که میدونم عاشق تهیونگی منم هم سلولیشم نمیشه به من فک کنی؟
جنی دستش رو عقب کشید برگشت تا امپول تقویتی رو بیاره که دستاش با شتاب بیشتری کشید شده و جونگکوک اونو رو خودش انداخت و دست دیگش رو رو کمر اون دختر گذاشت و  ادامه داد : من که میدونم داری میمیری از اینکه رزی ازاد شده و مانع شده برای رسیدنت به تهیونگ مگه نه ؟
............................................................................

از پشت به خودش داشت میلرزید و اون صداهای داخل اتاق اتفاق خوبی رو پیش بینی نمیکرد
+ مگه من گفتم تو هنوز عاشق یونگی هستی ؟
-: ولی داری همینو بهم میفهمونی ؟
+ پس چرا هنوز خواهرمو ول نمیکینی لازمه بگم اونم ازاد شده !
-: چون نمیشه لازمش دارم
+ هوسوک مگه تو قاتلی که داری مضنون هارو کنار خودت نگه میداری هاااا؟
منم یکی از بازیچه هات هستم مگه نه ؟ هاا منم مثل اونا
با عصبانیت شیشه گلدون رو به زمین انداخت و از کنار جیمین با تنه زد شد و روبه روی سانا گفت : برو اون دختر زیرزمنی رو سامون بده
+چشم ..
............................................................................
وارد اون اتاق شد که لیسا رو روی زمین پیدا کرد
به سمتش دوان دوان رفت که ادامه داد : وای خدا ببین باهات چیکار کرده ..ای چرا پاهات خونین ؟
سانا دستمال رو برداشت که چشم های لیسا رو تمیز کنه اما قبل از دست زدن به لیسا بیهوش شد.....

ووت و کامنت یادتون نره🥺💜

KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin