KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)

قسمت دوازدهم {عشق در نگاه اول}

با تیری که پاش خورد باعث شد وزنش روی صندلی سنگینی کنه و در اخر بر روی زمین بی افته ...
لالیسا با کسی شوخی نداشت ! اگر میگفت تیر میزنم پس تیر میزد ....
+میخوای زنده نگهش دارم ؟ پس تو دادگاه خواهرت شاهد چیزی باش که هیچوقت ندیدی !
.............................................................................
{فلش بک شش سال پیش }
وقتی چشماشو باز کرد خودشو توی انبار سیاه رنگ دید ودار و دسته بک سونگ یو بالا سرش بودن ...
+ همجنسگرا شدی هااااااااااا؟ تو پسر منی ؟ اصلا به چه حقی عاشق شدی ها ؟ یا فردا با دختر هانواده کیم ازدواج میکنی یا یک راست میفرستمت ژاپن تا تو خیابون های توکیو بمیری ...
بک هوسوک روانی پسر مو طلایی شده بود ..اون عاشق نبود دیوونه بود ...به عشق تو نگاه اول اعتقاد دارید ؟ این عشق توی نگاه اول بود ..نگاه اول پارک جیمین که از رو حرص بود ...
بک هوسوک راهشو انتخاب کرده بود انتقام و به دست اوردن جیمین تنها و تنها هدفش بود .....
-: بفرستم توکیو تا بمیرم
+ باشه هرجور که دوست داری فقط بدون که تو کره مرده به حساب میای ....
بک سونگ یو پسرشو از تمام نقاط کره جنوبی پاکسازی کرده و راهی ژاپنش کرد و بک هوسوک دیگه هیچ وقت پارک جیمین رو ندید ...
پارک جیمین سر گردون ترین ادم روی کره خاکی شده بود فقط از اون شب عاشقانه دوتا چیز یادش بود ..هوسوک و توکیو همین و همین ...........................................................................
روبه مامور دم در درخواست دیدن یونا رو داد و درخواست دیدار با وکیلش داد ..فردا ...فردا اولین روز دادگاه بود ...
...........................................................................
ابنبات تو دهنش رو به دوست دختر مقابلش روی تخت داد و روبه اون دختر گفت
+ یونا اگر این خبری که پیدا کردیم راست باشه میتونیم به اسپانیا بریم جایی که عاشقشی...
یونا به سمت لیا چرخید و ادامه داد : اره عشقم میتونیم هرجا بخوای بریم ...
یونا و لیا دوست بودن ؟ نه اشتباه نکنید اوناهم مثل بک هوسوک و پارک جیمین عشق دیرینه ای داشتند که همه چی از یک نگاه شروع شده بود..دوتا خبرنگار که قرار بود زندگی ارتیست مشهور کره رو بهم بریزن ...
با صدای زنگ در از جاش پاشد و به سمت در رفت و برگه رو از پست چی گرفت
+ چی نوشته ؟
-: ر رر رزی تو زندانه منو شاهد خواسته
لینا لب هاشو  رو خیس کرد و ادامه داد : یونااااا اون دوست چندسالت هست! از زندگیش خبر داری برو نگران نباش ....
یونا با خودش کلنجار های زیادی ممیرفت و تا فردا صبح وقت داشت هنوز...
...............................................................................
پارک رزی موقع جابجایی هست اماده باش
همراه لالیسا و دادستان پرونده به بازداشتگاه دادگاه منتقل میشد و تو راه از استرس واقعا رنگش پریده بود ....
روز قبلش کیم جنی چکاب رو انجام و قرار بود تو دادگاه ارعه بده و تیر پای جیمین رو در اورده بود
.................................................
همه وارد دادگاه شدند و منتظر بقیه موندند
لالیسا پارک جیمین رو به عنوان شاهد دادستانی اورد و دادستان جین برگه هاشو اماده کرد و وکیل تهیونگ کنار رزی نشست و برگه های در دستش رو مرتب کرد
از زیر میز دست رزی رو محکم فشار میداد ..این اولین پرونده ای بود که موفقیتش رو زیر 10 درصد میدونست حالا این جنگ تازه شروع شده بود ...
تمین و جیسو و نامجون و کل خانواده مین یونگی اومده بودن و زیر لب برای رزی حرف در کی اوردن .....
تهیونگ روبه رزی لبخندی زد و ادامه داد: اجوشی ازت محافظت میکنه نگران نباش....
به احترام قاضی همه بلند شدند و نشستند و دادگاه شروع شد
بک سونگ یو اخر سر وارد شد و در صندلی اخر نشست و اماده شنیدن بود
دادستان جین شروع به بازبینی پرونده کرد : در روز 15 اکتبر پارک رزی به استاد خود حمله ور شد و اون رو تا حد مرگ زد و در اخر با چاقو اونو به قتل رسوند و شواهد هم همینو میگن
اشک های رزی سرازیر شده بودند ..اون بهش تجاوز شده بود چطور تونستند بهش تهمت حمله ور شده بودند رو بدن ...
بازرس لیسا ادامه داد : و شاهد پرونده پارک جیمین برادر ایشون هست
نامید شده بود و ترسیده ...یک رابطه خواهر برادری به خاطر یک پسر بهم ریخت و از بین رفت
پارک جیمین با لکنت شروع کرد و گفت : م م م من دیدم خواهرم چاقو رو تو گلو اون زد و اونو کشت ..درسته خواهر من قاتله ....
دادستان جین ادامه داد :مین یونگی دوست دختر داشته و حرکت این مرد از روی مهربانی بوده و پارک رزی به اشتباهی اونو فهمیده
جو دادگاه ساکت بود ...ساکت ساکت ! در همون حین یونا و جنی وارد شدن هر دو باهم گفتن :
+ شاهد پارک رزی هستم
-: پارک رزی از بک سونگ یو حامله بوده ....
و همین باعث شد تا دادگاه از جو عادی بیرون بیاد