قسمت بیست و ششم {نامزد من !}

13 2 4
                                    

﴿فلش بک چهار سال قبل﴾
با کتی ابی رنگ و کلاهی مشکی و ساعت مشکی رنگش همراه سازی که در دستش داشت رو به روی رزی نشست و یونگی ادامه داد : چیزای اولیه رو از رزی یاد بگیر
لی کانگ مو سرش رو به معنای تایید بالا و پایین کرد و روشو به سمت رزی چرخوند ..
رزی داشت گیتار کانگ مو رو کوک میکرد که کانگ مو نگاهش به گردن کبود و زخم اون دختر افتاد ..
زخم هایی که از شب قبل به جا مونده بود ..زخم هایی که سال هاست رو تن اون دختر مونده ..زخم هایی که هیچ وقت از بین نمیرن..
+خب نت اول می هست .دست ازاد سیم اول .کانگ مو ؟
با حرف رزی روشو برگردوند و ادامه داد : نت بعدی فا هست فرت اول سیم اول
رزی با دست های کوچیکش دست های مردونه اون پسر رو گرفت و روی فرت اول گیتارش گذاشت ..
............................................................................
با دیدن کانگ مو توی صحنه خشکش زد ...اجرا تموم شده بود و جیسو کمک رزی کرد تا پاشه و رزی بدون حرکتی از خودش به سمت پشت صحنه رفت ...
+چت شد تو چرا کپ کردی؟
-: کانگ مو ...لی کانگ مو اینجا چیکار میکرد ؟
+رزی رزیییی اروم باش دستات سرد شدن
دادستان به صحنه برگشت اما فقط با صورت تهیونگ رو به رو شد و اثری از کانگ مو نبود دیگه ..
+انگاری دیر رسیدم
-: و اجراش تموم شد...
دادستان جین اومد حرفشو کامل کنه که با اومدن رزی دوتاشون روشون برگردوند و جین با صورتی خوشحال منتظر تشکر از طرف رزی بود که رزی به سمت تهیونگ رفت و اونو بغل کرد و ادامه داد : اجوشی ممنونم که اومدی ..
از بغل تهیونگ با صورتی خجالت زده بیرون اومد و رو به روی دادستان جین تعضیمی کرد و ادامه داد : دادستان جین ممنونم که به دیدن اولین اجرام اومدی
-: ولی تهیونگ ...
دلش نیومد ..دلش نیومد بهش بگه که من اولین کسی بود که دیدمت و تهیونگ همین الان رسیده ..همین الانم اون دوتا بهم رسیده بودن دیگه صحبت جین بی فایده بود ..
تعظیم کوتاهی کرد و از اون منتظقه خارج شد ..
...........................................................................
یونا تو بغل لینا پرید و بوسه ای بر لبش زد و ادامه داد : نظرت چیه با دوست ارتیستمون صحبت کنیم ؟؟
+ کی؟ منظورت چیه ؟
-: رزی تو شبکه های اجتمایی ترکونده توی توییتر همه از اون حرف میزنن اسمش رو گذاشتن گیتاریست طلایی
+ ازاد شده! اره اره حتما حتما امشب میریم کمپانی تمین خوبه ؟
-: او عالییییه
اما خبر نداشتن قراره خودشون تیتر خبر ها بشن!
............................................................................
بعد از رفتن دادستان جین
رزی و تهیونگ شروع به قدم زدن کردن ..
کنار هم .قدم به قدم ...
ضربان قلبشون همراه هم شده بود
دختر نوزده ساله و اون مردی که در دهه بیست سالگی خودش به سر میبره ..
تهیونگ رزی رو توی دستش میچرخونه و ناحیه کمر اونو توی دستش میگیره و بین زمین و اسمون نگهش میداره و ادامه میده : تو از من خوشت میاد ؟
+کیم تهیونگ!!!! جدیدا رمانتیک شدی!
با صدای کیم جنی تمام نقشه های پسر و البته فرصت استنایی دختر از بین رفت و تهیونگ رزی رو سر پا کرد و جنی لپ رزی رو کشید و ادامه داد : اوخیییی تو باید بری درستو بخونی من و نامزدم باید شبمون رو بگذرونیم مگه نه ؟
-: رزی هم باید به من گیتار یاد بده مگه نه ؟
صدای دادستان جین صورت همشون رو متعجب کرد و دستای ورزیده جین که دور شونه رزی قرار میگرفتن تهیونگ رو عصبانی میکرد و تا حد مرگ اونو عذاب میداد
اما رزی...رزی که حالا فهمیده بود باید چیکار کنه
+ البته اقای جین باید بهتون گیتار یاد بدم
ووت و کامنت یادتون نره 💜

KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)Where stories live. Discover now