قسمت سی ام {بوسه در تنگنا}

15 1 0
                                    

با تمیز کردن بدن خودش از خون اون دوتا خبرنگار و انداختن اسلحش توی ابشار طبقه پایین به سمت خونش حرکت کرد ..
از اطرافیان رزی بدش میومد ...
شما چرا از یکی بدتون میاد ؟ بهش حسودی میکنید ؟ یا روی اعصابتون میره ؟ یا کار نادرستی در حقتون کرده ؟ همه میگن نباید در برابر این نوع خشم ها راه انتقام رو  انتخاب کنیم اما کمتر کسی راه انتقام رو رد میکنه ..به هر نحوی که شده ما منظور و مقصود خودمون رو به طرف مقابل میرسونیم ...
و حالا لی کانگ مو راه انتقام رو به شدت انتخاب کرده بود اما انتقام چی ؟
..............................................................................
لیسا تو همین فکر بود که لی کانگ مو کیه که با دستور هوسوک سانا اونو از تو اتاق خارج کرد و ادامه داد : عشقم برو استراحت کن ..من بعد جمع کردن اتاق پیشت میام
لیسا خنده ای کرد و به سمت اتاق راه افتاد ..اول قدم های ارومی رو ورمیداشت تا سانا متوجه تغییرش نشه اما بعد از چند سانتی متر که از سانا دورتر شد قدم هاش رو تند تر کرد و تا رسید به اتاق سریعا شماره جین رو گرفت و با خودش خدا خدا میکرد گوشی رو ورداره و بعد از سه بوق متوالی جین گوشی رو ورداشت و ادامه داد : دیگه چیه
+دادستان جین ! تو کسی رو به عنوان لی کانگ مو میشناسی؟ جیمین و هوسوک سر این داشتن دعوا میکردن اما هوسوک از اینکه جیمین اسم اونو شنیده خیلی تعجب زده شد
دادستان جین لب های ترک خورده و خشک شده اش رو خیس کرد و ادامه داد: پسر دادستانی کل هست ..چند ماهی کلا تو هپروت بود و الان تازه دوباره به اتاقش تو مرکز دادستانی برگشته چطور ؟
+دادستان ..به نظرت امکانش هست قاتل باشه ؟
-: لیسا ...برای چی دادستانی کل باید بیاد یک موزیسین رو بکشه ؟..
.............................................................................
با گرفتن اون عکس دوان دوان به سمت اتاق خودش تو کمپانی رفت و شماره جیمین رو گرفت و بدون مقدمه و احترامی شروع کرد و ادامه داد : پارک جیمین ... کیم تهیونگ به رزی اعتراف کرد اما صدای این گوشی لعنتی نزاشت بفهمم رزی چی میگه و چیکار میکنه ..
+حوصله شر  و ور تو رو ندارم دارم برمیگردم کره برگرد ژاپن ..اگر دوباره با سانا بریزی رو هم من میدونم و تو هااااا
-: چشم چشم نگران نباشید ..
...........................................................................
بعد از رفتن لیسا هوسوک شونه های جیمین رو گرفت و روی صندلی نشوند و ادامه داد : لی کانگ مو همون کسیه که چند سال پیش توی اموزشگاه مین یونگی دیدمش و خیلی دور ور رزی میگشت برای همین حواسم بهش هست ..
دروغ بود! دروغ محض بود ..
هدف لی کانگ مو کس دیگه ای بود ..
................................................................................
فردای اون روز به پاسگاه رفت تا شعاع مسیر رفت وامدش برای زندگی روز مرش بیشتر شه و همین دلیل خندش اش بود ..
با وکیل کیم تهیونگ دست تو دست از کنار خیابان های تنگ و تار عبور میکرد که رزی یک دفعه تهیونگ رو نگه داشت و ادامه داد : من ازت خوشم میاد اجوشی!
و بدون کلمه ای صحبت لب های خودش رو به ارامی رو لب های تهیونگ گذاشت و تهیونگ با چشم های باز اما بدون توجه فقط به اون حس شیریت و اون طعم توت فرنگی که به دهانش وارد میشد فکر میکرد ..
بعد از ثانیه ای که همانند سال گذشت رزی خودش رو از تهیونگ فاصله داد و  دوان دوان  از طرف راست اون کوچه رو ترک کرد و در کسری ثانیه مشتی از طرف دادستان جین به تهیونگ خورد اما خب این بازی مردونه ای بود که بر عشق اتفاق افتاده بود
با مشت اول ادامه داد
+خجالت نمیکشی عاشق موکلت شدی ؟
تهیونگ یقه جین رو گرفت و ادامه داد : تو با این سنت نباید بیشتر خجالت بکشی ؟؟ اون مضنون تو هست مگه نه ؟
تهیونگ رو به سمت دیگه ای پرت کرد و ادامه داد : چیه حق ندارم عاشق شم هااااا؟
دادستان جین دردناک ترین عشق رو داشت ..عشقی که نه شروع داشت و نه پایان ..با دست های خونی اشک های خودش رو پاک میکرد و دستی بر سر موهاش کشید و کف اون کوچه نشست و تهیونگ در کنارش نشست و ادامه داد : جین یکم فکر کن...اگر ازش بپرسی و قبول نکنه چی ؟ اونموقع که خورد تر میشی..چرا تموم نمیکنی ها ؟
جونگکوک از اون طرف با سرعت جلوی اون دوتا عاشق ترمز کرد و کلاهشو از سرش ورداشت و ادامه داد : نظرتون چیه بریم یکم مشروب بزنیم ها ؟ در مساعل عشقی خوب میتونم مشاوره بدم ...

KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)Where stories live. Discover now