KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)

قسمت سی و پنجم {قاتل گم شده }

سریعا شماره لیسا رو گرفت اما گوشی لیسا خاموس بود و با فوش های پی در پی که میداد به سمت بیرون روانه شد و سوار ماشینش شد و همینجوری که دست به فرمان بود فکر میکرد الان باید چیکار کنه ؟ اول باید کجا رو بگرده ؟اگر دوستش زنده نباشه چی ؟
سریعا ماشین رو روشن کرد و از خونه ویلاییش بیرون اومد و به سمت دفتر دادستانی بود که گوشیش زنگ خورد
شماره ژاپن بود ! خوشحال بود اما دلواپس...
گوشی رو ورداشت و جواب داد و با ترجمه هایی که تو ذهنش صورت گرفت به این نتیجه رسید { کیم سوکجین بر اثر گلوله فوت کرده و قاتل ایشون جانگ هوسوک دستگیر شده }
{من وکیل اقای سوکجین ستم .اقدامات رو اماده میکنم جسد و قاتلش رو بفرستید کره }
اول باید همه چیز رو توی دستش نگه میداشت تا بعد بتونه انتقام یا عدالت رو بر سر هوسوک در بیاره ...
اما سوال بعدی تو ذهن تهیونگ قاتل کیه ؟ هوسوک ؟ کسی که درباره لی کانگ مو به اون نگفته بود ؟ اگر لیسایی برسه
تو همین فکر بود که با سرعت پا رو زد رو ترمز ..
اومد فوشی بده به ماشین جلویی که جیمین با کت مشکی رنگش سریعا پیاده شد و با علامت شیشه تهیونگ رو پایین اورد و رو شیشه لم داد و ادامه داد : میشه باهم صحبت کنیم ؟
............................................................................
تنها کسی که دیشب ازش حرفی نبود سانا و مومو بود
درسته فکر میکنید درحال گذروندن شب عالی بعد از مدتی دوری هستن اما نه
{فلش بک }
با صدای تیر مومو رو به اونور تخت هل داد و با سریعترین حالتش دامن و لباسش رو پوشید و با سانا که راحت تر بود ژاپنی صحبت میکرد و ادامه داد : جانگ هوسوک الان روانی شده فکر کنم دستش رو شده
+چی میگی ؟
-: تمام تماس هاشو من وصل میکردم من اولین کسی بودم که فهمیدم قاتل یونگی لی کانگ مو هست
+یونگی؟؟
-: استاد گیتار رزی ..خواهر جیمین
تو همین حرفا بودن که جیمین در رو باز کرد و با عصبانیت ناتمام شدنی ادامه داد : زنگ بزن پلیس
سانا سرشو پایین انداخته بود که جیمین یقیشو گرفت و ادامه داد : زنگ بزن نه اون اربابه نه این خونه خونه هست ...
+برگرد کره جیمین
با صورتی خسته رو به مومو برگشت و مومو ادامه داد : ما حواسمون به اینجا هست تو برگرد پیش رزی ...اون بیشتر از همه بهت نیاز داره
با گفتن ممنونی زیر لب از در خارج شد
...........................................................................
+خونه رو فروختی ؟
-: اره ...این عمارت دیگه جای زندگی نیست ...
+هوسوک چی ؟
-: داره میره کره ...
...........................................................................
سریعا وارد خونش شد و پارچه رو کنار زد ...
دقیقا همون چیزی گه لیسا پیش بینی کرده بود ..جانگ هوسوک قاتل یونگی بود با این تفاوت که چاقو رو یک نقش جدید یعنی لی کانگ مو اونو در بدن یونگی وراد کرده
به سمت دستشویی اتاقش رفت و صورتش رو تمیز کرد و موهاشو بالا بست و کت شلوار رسمی سر کارش رو پوشید و با سریعترین سرعت به سمت پارکینگ رفت و به سمت محل کارش راه افتاد
.......
با اومدنش همه پچ پچ ها شروع شد اما لیسا ثابت قدم به سمت اتاق دادستانی کل  رفت و با پا اون در رو باز کرد و یک سیلی محکمی تو گوش دادستانی کل پرونده رزی زد و ادامه داد : فقط چون بالامقام بود یک دختر بدبدخت شونزده ساله رو قاتل کردی هاااااا؟
دادستان  دستی رو کتش کشید و ادامه داد : فرار کردی و حالا میای چی میگی ؟
+قربان لی کانگ مو پسرتون قاتل مین یونگی هست ...
-: تو چ چ چطور فهمیدی ؟
همانطور که لیسا به دادستان کل خیره بود سرباز دم در اومد و ادامه داد : قربان قاتل جانگ هوسوک  تو فرودگاه کره گم شده