قسمت پانزدهم {من پارک رزی هستم !}

21 2 3
                                    

لیسا با جدیت به سمت کافه  تریا اومد و اون ابجو رو سفارش داد و تهیونگ هم کنارش پول قهوره رو داشت پرداخت میکرد ...
لیسا نگاهی به چهره خندان و ناگهان چهره خنثی تهیونگ کرد و اون کاغذ رو از تو دستش گرفت
+ههه باورنکردنیه این یک نامه برای ابراز علاقه هست
-: بدش به من لیساااااااااا
لیسا دستشو بالا گرفته بود و تهیونگ تمام سعیشو میکرد تا اون کاغذ رو از تو دستای لیسا بگیره که با دیدن پلیس و مامور هایی که دورشون جمع شدند هر دوتاشون اروم شدند
+کیم تهیونگ و لالیسا مانوبان شما به دلیل همکاری
با قاتل در پرونده گیتاریست قاتل بازداشت هستید
-: یا یااااااااااا این عاشقشه به من چه
+ این برادرشو گرفته به من چه
انشگت اشاره لیسا به سمت تهیونگ و انگشت اشاره تهیونگ به سمت لیسا بود ....
اینا همش بازی بود ؟ این تنها جمله ای بود که تو ذهن لیسا حرکت وارانه رژه میرفت .....
{پایان فلش بک }
دستاشون رو از پشت بستن و لیسا تمام تقلای خودشو میکرد تا خودشو نجات بده که قاضی جلوی حرکت اونارو گرفت
+خانم لالیسا مانوبان به دلیل نقض قوانین گروگان گیری و از بین بردن شواهد دادستانی تا پایان پرونده به ژاپن تبعید خواهید شد ....
این همه کار های لیسا رو بهم ریخت و اب سرد رو تمم فرضیه هاش ریخت ..حالا باید میفهمید واقعا طرفش کی هست و باید طرف کی رو بگیره
قاضی صورتشو به تهیونگ داد و ادامه داد : به دلیل از بین بردن گیتار پارک رزی و داشتن روابط عاطفی با موکل تا اخر پرونده به زندان میرید
جونگکوک که داشت از کنارشون رد میشد با صدای بلند داد زد: خوابیدن با دختر 15 ساله رو میز بازداشتگاه چه حسی داره ؟
تهیونگ دندوناشو روهم فشرد و ادامه داد : همون حسی که تو اتاق بازرس لیسا داشتیییییییییی
جکسون جونگکوک رو به حرکت در اورد  این مکالمه کثیف و پر حس انتقام رو به پایان رسوند ...
همانطور که رد میشدن خبر توی تلویزیون همشون رو متوقف کرد
{ کیم جیسو چند هفته بعد از مرگ مین یونگی با مینهو ارتیست کمپانی پدرش قرار میزاره }
حتی لیسا هم با صدای نسبتا بلند گفت : حالا مطمعنم رزی قاتل نیست
کتف لیسا رو به حرکت در اوردن و تهیونگ و لیسا رو تو ماشین های جداگنه گذاشتن
تهیونگ رو به زندان برند و لیسا رو راهی کشور ژاپن کردند ...
از بین خبرنگار  که داستان رد میشدن لینا رو به بازرس لیسا گفت : قبل تبعید شدن از کشور حرفی دارید که بزندید؟
لیسا لب های گوشتیشو گاز گرفت و ادامه داد : پارک رزی قاتل نیست
................................................................................
{ سی و پنج اکتبر دادگاه گیتاریست قاتل جلسه دوم }
از بیست و پنج اکتبر تا الان هیچ خبری از لالیسا و تهیونگ نبود و تنها دادستان جین توی دادگاه حضور داشت
رزی تصمیم گرفت حق سکوت خودشو لغو کنه و حرفاشو بزنه
قاضی که دیگه امیدوار بودن رزی تو این مسعله باخته ادامه داد : دادستانی لطفا مدارک خودتون رو شرح بدید
جین با اعتماد به نفس کامل پوشه مدارک رو باز کرد اما ...هیچی توش نبود خالی بود ..خالی خالیه
+ اقای قاضی... توی روز های گذشته به دفتر من حمله شده و مدارک ناپدید شدن درحال شناسایی مجرم هستیم
همانطور که سرشو پایین گرفته بود این حرفارو میزد و قاصی با عصبانیت ادامه داد : خب پارک رزی چیزی برای گفتن داری ؟
پارک رزی به جایگاه شاهد اومد و بر خلاق یونا و جیمین سوگند نامه شاهدی رو خونه و در ادامه شروع به توضیحات کرد :
آقای قاضی من دختری ۱۷ ساله هستم و دو سال به دلیل بدون سرپرست بودن تو کره ثبت نشد و دیروز تولد من بود و الان من به سن قانونی رسیدم
آقای بک سونگ یو پدر ناتنی من در هفته پنج بار به من تجاوز میکرد و مادر ناتنی من یک یوری از این کار لذت میبرد و هیچ شکایتی نمی‌کرد ، من از پدرم بک سونگ یو حامله هستم و با تخصص کیم جنی دارم قرص مصرف میکنم و شاید شانس حامله شدن رو از تن و جانم بگیرم
برادر من پارک جیمین عاشق برادر ناتنی من بک هوسوک شده بود  ولی پدر فهمید پسرش عاشق برادرش شده اونو به ژاپن فرستاد
پارک جیمین در تاریخی که ارائه میده توی ژاپن در کنار سرمایه دار معروف جانگ هوسوک بوده و داشته برای ایندش آماده میشد و دنبال بک هوسوک نبوده چون بک هوسوک مرده
روزی که آقای مین یونگی به قتل رسید دو نفر یقین تو اون قتل دست داشتن کیم جیسو و کیم نامجون اصلی ترین اوناها هستند
کیم نامجون رابطه بسیار بدی با برادرش داشته و تمام حرف هایی که به بازرس لیسا داده الکی هست و از طرف تمین بهشون حفظ شده
کیم جیسو دختر بزرگترین آرتیست کره جنوبی هست پس...
قایم کردن کارش چیز راحتی به نظر میاد مگه نه ؟
اون مرد دست های گرمشو تو دست های من گذاشت و من گیتار خودمو تو سرش زدم اما صبح هیچ گیتاری تو صحنه نبود و گیتار کیم جیسو تو صحنه بود
یک مرد کنار گوشم گفت : بهت گفته بودم یک روز تو و پدرت رو بدبخت میکنم. کیم تهیونگ وکیل من،من رو به عنوان یک موکل میبینع و حتی اگر بخوام هم عاشقش باشم نمیتونم.   چون زیر سن قانونی بودم و هر کاری از سمتش تجاوز محسوب میشه و من از حالا به بعد حق دارم که عاشقشون بشم یا نه چون به سنی قانونی رسیدم
این تمامی شواهد و حرف های من هست
بازم میخواید بگید من قاتلم؟
................
ووت و کامنت یادتون نره:)

KILLER GUITARIST 🎸 (Complete)Where stories live. Discover now