›‹ادامهی فلش بک به پنج سال قبل ›‹
پتوی روی یورام رو مرتب کرد. پسرکی نقنقی کرد و دوباره مشغول مکیدن پستونکش شد. جونمیون به اخم بین ابروهای کمرنگش لبخندی زد. مردهای این خانواده از اول هم میونهی خوبی با خندیدن نداشتند. با شنیدن صدای جیغ ذوق زدهی جییو که جملهی سهونشی خیلی خوب میرقصی رو از عمق وجودش فریاد میکشید، نگاهش رو به جونگین داد:
-بهش نگفتی مهمونی خانوادگیه؟
+بهش گفتم ولی گفت اگه مشکل اینه یه پست میذاره تو اینستاگرامش که بچهی نامشروع وزیر کیمه. میدونی که اونقدری کله خراب هست که اینکارو بکنه.
جونمیون آه کلافهای کشید و نگاهش رو از سهونی که داشت با پسر معصوم و سادهاش لاس میزد گرفت. پاکت سیگار رو از جیبش بیرون کشید که جونگین گفت:
+نزدیک بچهها سیگار کشیدن ممنوعه.
جونمیون ابرویی بالا انداخت و گفت:
-عه؟
جونگین هم با شیطنت گفت:
+قانون خودت بود رئیس!
جونمیون فحشی زیر لب داد و پاکت رو دوباره توی جیب کتش گذاشت. نگاهش رو روی مهمونها چرخوند.
-بکهیون دیر نکرده؟ یونهی خیلی دوست داشت بکهیون بیاد تولدش و واسش پیانو بزنه.
جونگین نگاهش رو از صفحهی چتش با بکهیون بالا آورد:
+از صبح جوابی به پیامها و زنگهام نداده.
به حرکت کلافهی پای جونگین نیم نگاهی انداخت.
-فکرشم نکن بخوای جشن تولد یونهی رو ترک کنی و بری دنبالش بگردی.
جونگین فقط با حرص دندون روی هم کشید. برادرش همیشه باید یه جملهای میگفت که رو مخ بودنش رو ثابت کنه. به محض اینکه میگفت نگران بکهیونه، جونمیون با جملاتی مثل اون یه بچهی 5 ساله نیست دهنش رو میبست و ساکتش میکرد.
-تو قبلا به رقصیدن اهمیت میدادی.
نگاه جونگین روی آخرین پیامی که برای بک فرستاده بود، لرزید.
-ولی الان به نظر میرسه چون هیچ چیزی وجود نداره که بهش اهمیت بدی بکهیون رو انتخاب کردی.
جونگین خواست جوابی بده که برادرش پیش دستی کرد:
-رابطهی خانوادگی ما با خانوادهی بیون از اولش هم چندان جالب نبود ولی تو همیشه توی مهمونیها دور بکهیون میچرخیدی. اون یه کوچولوی بامزه بود که با شیرین زبونیهاش نگاه همه رو روی خودش میکشید ولی تو پسرک خجالتی وزیر کیم بودی که به خاطر پوست تیرهاش گاهی بچهها مسخرهاش میکردند. احتمال میدادم به خاطر این موضوع از بکهیون متنفر بشی ولی روز به روز بیشتر به سمتش کشیده میشدی. نمیدونم ... شاید دلت میخواست یه روزی بکهیون بشی؟
YOU ARE READING
◤LAURENT◥
Fanfiction◐Name ↬Laurent ◑Couple↬ Chanbaek▴Kaisoo ◐Gener↬Drama▴Angst▴Smut ◑Summery↬ کی فکرش رو میکرد تو یه شب برفی وقتی دستور ترور کانگ هانیو از طرف گروهک Homeless Foster صادر شده، مامور منتخب رده A سازمان هدف رو گم کنه و دوربین اسلحهی مرگبارش قدمهای یه پر...