آنچه گذشت:
آفلیتس آهی کشید و روبهرویش نشست" ببین شاهزاده، میگا قدرت خاصی داره که به کسی که روش نشانهگذاری کرده کمک میکنه تا پنهان بمونه. در واقع تا وقتی که میگا رو داری هیچکس، از جمله فرشتهها و شیاطین نمیتونن تو رو ردیابی کنن! حتی لوسیفرم که مالک قبلی میگاست نمیتونه همچین کاری کنه!"
ییبو ابرویش را بالا برد" پس..."
آفلیتس دستبهسینه نشست" کسی که موقعیت ما رو لو میده تو نیستی، اونه!" و مستقیم و بدون تردید به جان خیره شد...پارت چهل و دوم: ضدحمله
ابروهای جان بالا رفت و با تعجب گفت" من؟!؟"
آفلیتس همانطور که با لبخند کمرنگی به مرد متعجب روبهرویش مینگریست پاسخ داد"آره"
این بار ییبو با سردرگمی پرسید" ولی چرا..."
از آنجایی که آفلیتس میدانست او قصد پرسیدن چه چیزی را دارد، حرفش را قطع کرد" یه کم فکر کن شاهزاده. شیاطینی که قدرت ردیابی دارن و به دستور اربابشون ملزم به پیدا کردن شما دو تا و میگا شدن، وقتی میفهمن تو قابل ردیابی نیستی، چه راه حلی پیدا میکنن؟"
این بار ییبو منظورش را به طور کامل متوجه شد. با ناآرامی پاسخ داد" میتونن کسی که همیشه همراه منه رو ردیابی میکنن"
آفلیتس سرش را به نشانهی تایید تکان داد.
جان با فهمیدن منظور آفلیتس و ییبو، نفسش را با حالت کلافهای بیرون فرستاد" لعنت!" و با حرکتی آرام و نگران، به موهایش دست کشید. کمی مکث کرد و بعد، از آفلیتس پرسید" پس باید چی کار کرد؟ بهتر نیست از اینجا برم؟"آفلیتس ابرویش را بالا برد" شما دو تا چرا همش میخواین برین؟ اصلا مگه قول ندادی همراه شاهزاده بمونی و تا آخرش همراهش باشی؟"
جان با کلافگی گفت" آره، ولی وقتی بودنم در کنارش بهش آسیب میزنه..." با حالتی عصبی موهایش را عقب فرستاد" حالا که فهمیدم چه خبره... اگه چند ساعت پیش که به خاطر من پیدا و طلسم شده بود بلایی سرش میاومد، هیچ وقت نمیتونستم خودم رو ببخشم"
آفلیتس آهی کشید و سعی کرد جان پریشان را آرام کند" ببین جناب شیائو، لازم نیست به خاطر اتفاقی که افتاد خودت را مقصر بدونی. جدا از این که الان حال شاهزاده خوبه و لزومی نداره که دیگه خودمون رو سرزنش کنیم، باید اعتراف کنم که تقصیر این موضوع گردن منه. من بودم که حواسم رو جمع نکردم و باعث شدم شاهزاده آسیب ببینه"
ییبو پرسید" منظورتون چیه؟"
آفلیتس نفسش را بیرون فرستاد و چند قدم به سمت جان برداشت" منظورم اینه که اگه دقت بیشتری داشتم و مغز پیرم انقدر زود بیحواس نمی شد، از همون اول جناب شیائو رو غیرقابل ردیابی میکردم"
ESTÁS LEYENDO
🔞 هبوط فرشته 🔞 (ییجان)
Fanficعشقی که تو زندگی قبلیشون ناکام موند، توی این زندگی هم به نتیجه نمیرسه؟ ژانر: رمانتیک، فانتزی، کمدی، اسمات، انگست، تناسخ هپیاند♡ BJYXSZD 💚❤ جان فرشتهایه که برای ماموریتی به زمین فرستاده میشه، ماموریتی که هیچ جزئیاتی نداره جز یه اسم: وانگ ییبو ! چ...