ㅍ15

199 49 3
                                    

_ بسه!

نفس جیسونگ به سختی بالا میومد و از سر و گردنش مثل دوش باز عرق میچکید.
این هفتمین دفعه ای بود که تلاش میکرد تیکه اول اجرا آزاد مینهو رو تمرین کنه.
صبح سر میز صبحانه باهم حرف زده بودن و قرار شد اجرای آزاد جیسونگ برای مسابقات این فصل همین باشه. این رقص از چیزی که فکر میکرد سخت تر بود ولی نه جوری که مینهو داشت تمرینش میداد اونم برای روز اول، نفس جیسونگ و بریده بود.
مینهو اصلا راضی نبود.
نمیدونست اجرای مو مشکی یه چیزی کم داشت و نمیتونه باهاش ارتباط بگیره. یه جور عجیبی میرقصید. انگار کوک شده بود که لیز بخوره و تا تایمرش زنگ میخورد میپرید. این جیسونگ اونی نیست که چند روز قبل داشت پیست و مال خودش میکرد.

_ معلوم هست چی کار میکنی؟! چرا موقع پرش انقدر محکم فرود میای؟ بد رو یخ سر میخوری... دستاتو تو سینه ت جمع کردی و نفس گیریت افتضاحه!

جیسونگ رسما داشت مثل یه آماتور رفتار میکرد. حواسش پرت بود و نمیتونست تمرکز کنه. مدام سعی میکرد صدا های تو ذهنشو عقب بزنه و نذاره روی رقصش تأثیر بذاره ولی این جور که پیداست، داشت همه چی رو خراب میکرد.
مینهو با دیدن چهره سردرگم شاگردش، چاره ای نداشت جز اینکه خودش هم وارد پیست بشه. اون داشت بعد شیش سال اسکیت پاش میکرد. این فکر قلبش و به تلاطم انداخت. نباید وقت و تلف میکرد.
سریع کفش های پاتیاژ سفید و از تو کیف مخصوصش بیرون کشید و بعد که پاش کرد، وارد پیست شد. لیز خوردن روی یخ برای مینهو حسی مثل بغل کردن دوست قدیمی و مهربونی بود که همیشه هوات رو داشت. تو ذهنش لبخند میزد و جلو جیسونگ اخم کرده بود.

_ یه بار تیکه اول شو میرم. خوب ببین!

چشمای جیسونگ از تعجب گرد شد.
مینهو میخواست جلوش اجرا کنه؟ ولی مگه نگفته بود بخاطر مچ پاش نمیتونه رو یخ بیاد؟

_ ولی برای مچ پاتون خوب نیس-...

_ هان جیسونگ

به صورت پسر نزدیک تر شد و از بین دندوناش غرید.

_ خودم بهتر میدونم چی برام خوبه چی نه

تقصیر جیسونگ نبود. میدونست بهش گفته بود بخاطر ماچ پاش نمیتونه زیاد بهش کمک کنه ولی بازم با شنیدن همچین جملاتی که ضعفشو به رخ میکشید، تا مغز استخوان آتیش میگرفت.

_ معذرت میخوام

نگاهشو از چشم های عصبی و کدر شده ی مینهو گرفت و سرشو پایین انداخت. با دور شدن مینهو و رفتنش به سمت مخالف جیسونگ، سرشو آروم بالا گرفت و تک تک حرکات پسر بزرگتر و زیر نظر گرفت. حتی مدل ایستادنش هم حرفه ای بود، چه برسه به خود اجرا.
مینهو برای یه لحظه چشماش رو بست و نفس عمیقی کشید. شاگردت داره نگاه میکنه، مینهو با خودش گفت. فشاری به یخ وارد و سریع شروع به حرکت کرد. جوری دستای پسر تو هوا شناور بود که انگار واقعا داشت با یه نفر میرقصید! چند دور چرخید و بعد، خیلی نرم دستشو به سمت جیسونگ دراز کرد و ازش فاصله گرفت. این آهنگ طوری بود که باید با تمام قلب و روحش میرقصید. قبل اینکه قسمت دوم شروع بشه، تیغه اسکیت رو کج کرد تا جلوی جیسونگ بایسته که یک دفعه درد وحشتناکی تو قوزک پاش پیچید. نفس بند اومد ولی نذاشت جیسونگ چیزی بفهمه.
در واقع پسر کوچکتر جوری محو حرکات نرم و دقیق مربیش شده بود که اصلا نفهمید از کی کنارش ایستاده. مینهو انگار روی آب میرقصید و به آروم و ظرافت بال زدن یه سنجاقک دست هاشو تکون میداد. احساسات صورتش موقع رقصیدن مثل آینه، شفاف و پاک بود و میشد هر لحظه شو حس کرد.

𝑲𝒐𝒊 𝑵𝒐 𝒀𝒐𝑲𝒂𝒏 | 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈, 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒋𝒊𝒏Where stories live. Discover now