ㅍ39

164 43 72
                                    


( میتونید از جایی که (*) و (**) زدم، به آهنگایی که داخل چنل گذاشتم گوش بدید... Part39 #kny)
.
.
.

نگاه کنجکاو جیسونگ بین مربیش و پسری که هیچی ازش نمیدونست در چرخش بود.

_ اوپاا~ تو اینو میشناسی؟

این وسط تازه متوجه دختری شد که مثل کَنه به بازوی پسر قد بلند چسبیده بود. انقدر لاغر بود که جیسونگ شک نداشت با باد و طوفان بعدی سئول، تمام استخون های این دختر میشکستن و چیزی ازش باقی نمیمومد. میکاپ عجیب و لنز های به شدن مصنوعی سبز کم رنگش میتونست باعث شب ادراری بچه هایی بشه که اومده بودن شهربازی، تمام لباس هاش حداقل یه تیکه‌ی پاره و جر خورده داشتن که مطمئن بود اگه این دختر رو کنار خیابون میدید فکر میکرد بی خانمانه. چیزی که از همه بدتر تو ذوق جیسونگ خورد طرز صحبت کردنش راجب مینهو بود. اینو؟؟؟ مادر پدرش بهش یاد نداده بودن در برخورد با غریبه ها مؤدب صحبت کنه؟ یا شایدم همین پسر که از قضا دوست‌پسرش سرکار عالیه بود زیادی پررو و وقیحش کرده؟
نگاه گذرایی به جیسونگ انداخت و بی اعتنا به تنفر و انزجار داخل چشمای پسر عینکی که روش متمرکز شده بود، دوباره به مینهو چشم دوخت.
پسر که اسمش اِریک بود بدون قطع اتصال نگاهش از چشمای سردرگم مینهو، بلَک کارتی از کیف پولش بیزون کشید و طرف دختر گرفت.

_ مائو مگه نمیخواستی بری هات داگ بگیری؟

کاملا مشخص بود که داره یه جوری دوست دخترش رو دست به سر میکنه تا بیشتر از این مزاحم کارش نشه. دختر هم که انگار منتظر همین بود، سریع از اِریک جدا شد و کارت رو تو هوا قاپید. لبخند مضحکی به دوست پسرش زد، بوسه چندش آوری روی لباش نشوند و سریع بین جمعیت محو شد.
این دفعه نگاه پسر قد بلند روی خود جیسونگ نشست، حالا اون رو هم به چشم یک پشه مزاحم میدید.

_ احیانا دوستت کاری نداره؟

لحنش نفرت انگیز بود. چرا میخواست هر کی اطراف خودش و مینهو بود رو یه جوری از مکالمه شون حذف کنه؟
حس کرد مینهو جلوش ایستاد تا به یک نحوی جلوی نگاه خیره‌ و اذیت کننده اِریک به پسرک رو بگیره.

_ اون هیچ جا نمیره

اِریک از این حالت تدافعی مو آبی برای اون پسرک ریزه میزه تعجب کرد. مینهویی که قبلا میشناخت به هیچکس جز خودش اهمیت نمیداد، چیشده که الان اجازه نمیداد این پسر از جلوی چشماش دور بشه؟ اصلا این کی بود که جاذبه‌ی سیاه چاله چشماش داشت اِریک رو با شدت به درون خودش میکشید تا نابود کنه؟ دلیل این همه خشم و نفرت داخل نگاهش چی بود؟
اِریک دستاشو به حالت تسلیم میگیره بالا و پوزخند میزنه.

_ باشه باشه! معذرت میخوام، قصد بی احترامی نداشتم... فقط گفتم شاید این دوست عزیز چیزی از مکالمه‌ مون متوجه نشه

𝑲𝒐𝒊 𝑵𝒐 𝒀𝒐𝑲𝒂𝒏 | 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈, 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒋𝒊𝒏Where stories live. Discover now