ㅍ22

202 36 2
                                    

با دمپایی خرگوشی لخ لخ کنان از اتاقش بیرون اومد و به قصد یک لیوان آب وارد آشپزخونه شد که چشمش به دو پسری افتاد که قهقهه های بلندشون تو کل فضای آشپزخونه میپیچید.
مینهو با شیطنت بچگانه ای آرد روی موهای مشکی جیسونگ میریخت و بعد از اینکه جیسونگ مشت های تهدید آمیزی بهش نشون میداد، فرار میکرد و دوباره از اول.

_ هیونگ بسه اینجوری تا شب طول میکشه درست کنیم!

مینهو با لبخندی که دندون های خرگوشی شو به نمایش میذاشت، مثل بچه ها لج میکرد و بیشتر روش کرم میریخت.
اخم بامزه ای روی صورت مینا نشست و نگاهشو بین دو تا پسر چرخوند. از کی تا حالا جیسونگ مو آبی رو هیونگ صدا میزد؟ و چرا رفتار مینهو انقدر با جیسونگ نرم تر شده بود؟ البته که میتونست حدس بزنه از چه موقع این اتفاق افتاد. از روزی که حال جیسونگ بد شده بود و مینهو و تمام شب پیشش بیدار مونده بود تا حالش دوباره بد نشه. صبح اون روز همه چیز فرق داشت. طرز نگاه جیسونگ به مینهو و لبخند های گرم و شیرین مینهو به مو مشکی و الان، یک ماه بعد از اون اتفاق؛ در حالی آشپزخونه از شدت کثافت در حال انفجار بود!
انقدر عصبانی بود که میتونست اون دو تا رو مجبور کنه با موهاشون کف آشپزخونه رو تمیز کنن!

_ میتونم بپرسم اینجا چه خبره؟!

در عرض یه لحظه، جفتشون یخ زدن. سراشون آهسته سمت مینایی که دست به کمر ایستاد بود برگشت.

_ ص- صبح بخیر نونا

_ خب من خواهر و برادر رو تنها میذارم تا یکم-...

_ تو هیچ جا نمیری هان جیسونگ!

مینهو سریع به بند پیشبندی که دور کمر باریک جیسونگ گره خورد بود چنگ زد و نگهش داشت. نمیخواست تنهایی مورد حمله ی شعله های آتش خشم دختر بزرگتر قرار بگیره. نگاه چشم های درشت شده ی جیسونگ از پشت شیشه های عینکش که آردی شده بود روی صورت ترسیده ی مینهو نشست که چجوری سرشو تکون میداد تا تنهاش نذاره.
تو این مدتی که تو خونه ی لی زندگی کرده بود، به وسواس تمیزی و نظافت دختر که به شدت هم تاکید داشت که رعایت بشه پی برده بود و چیزی که حالا میدید، نتایج کرم ریختن های مستر لی و گند زدن به جایی بود که خط قرمز مینا محسوب میشد. دلش نمیخواست تو آتش نهفته چشم های مینا بسوزه وقتی خودش این وسط قربانی مربیش بود!

_ ولم کن

_ عمرا

_ لی مینهو میگم ولم کن!

_ اوهوی من مربیتم پسره پررو!

_ هر جا کم میاری میشی مربی من؟

مینا نتونست بیشتر از این جلوی خنده شو بگیره و با صدای پخ مانندی، درجا خندش بلند شد.
مکالمه دو پسر هول کرده به حدی کمدی بود که خشمش نتونست خیلی در برابر دونگسنگ های ترسیده ش دووم بیاره.

𝑲𝒐𝒊 𝑵𝒐 𝒀𝒐𝑲𝒂𝒏 | 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈, 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒋𝒊𝒏Where stories live. Discover now