𝐃𝐞𝐞𝐩 𝐞𝐧𝐝 (𝐅𝐞𝐥𝐢𝐱) 𝐛𝐲 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐲 𝐊𝐢𝐝𝐬
نمیتونم عکسی که دارم میبینم رو هضم کنم:
استیو و لارا.
استیو و لارا با دوست هاشون روی یه قایقن.
لارا داره استیو رو میبوسه.چطور میتونه با من این کار رو بکنه؟ من و اون بیشتر از سه ماهه که رسما با همیم. من، من استیو رو دوست دارم. نمیخوام کسی رو قضاوت کنم؛ ولی این اتفاق حتی فرصت قضاوت کردن رو هم بهم نمیده.
هوش مصنوعی که ساختم، شاید بتونه خبرها رو از بقیه مخفی کنه، اما از خودم، نه.
نت: تونی؟
صدای ناتاشا من رو از افکارم میکشه بیرون.
نت: میدونستی که داری گند میزنی به دورهمی این هفتمون؟
چیزی نمیگم. میدونم اگه دهنم رو باز کنم، چیزهای خوبی ازش نمیاد بیرون.
کلینت از دور پیداش میشه:
"بالاخره تونی رو پیدا کردی. تک و تنها گوشه باغ چیکار میکنی؟! بیاین استیک ها آماده شدن."باهاشون میرم سر میز میشینم. چجوری باید غذا بخورم، وقتی دیگه هیچ اشتهایی برام نمونده؟
فقط وانمود کن تونی.
فقط وانمود کن همه چیز خوبه.
مثل همیشه.بروس و استیو استیک ها رو میارن.
بروس: خب، استیک های این بشقاب رو من درست کردم اون یکی بشقاب رو استیو. ببینین مال کی بهتره!
و با دست هاش به خودش اشاره میکنه.
استیو روبهروی من نشسته؛ و وقتی همه سرگرم حرف زدنن، پاشو از زیر میز میچسبونه به پای من.
سرم رو میارم بالا و به چشم هاش خیره میشم.
لبخند میزنه، درست مثل هر وقت دیگه ای که بهش نگاه میکنم.اون نمیتونه استیو باشه. استیو با من این کار رو نمیکنه. هیچوقت.
بروس: نظرت چیه تونی؟ کدومش بهتره؟!
نت: فکر کن یه درصد بگه مال تو!
کلینت: توی تیم کی هستی نت؟!
نت: ولی تونی توی تیم استیوه!
+دوتاش..خوبن. خیلی خوشمزهست.
دوست ندارم بیشتر از این مهمونی رو خراب کنم، ولی اینجا موندن برام تقریبا غیر ممکنه:
"خیلی خوبن بچه ها، فقط، من الان حالم زیاد خوب نیست؛ فکر میکنم بهتره برم."کلینت: چی شده تونی؟
+هیچی فقط یکم سرم درد میکنه..
استیو: بذار باهات بیام.
+نه!
از صدای بلند و قاطعم تعجب میکنم.
+منظورم اینه که..من خوبم برم خونه بهتر میشم.
بعدا میبینمتون.
KAMU SEDANG MEMBACA
Alright Aphrodite [Completed]
Fiksi Penggemarچارلز بوکوفسکی میگفت: عشق مثل مه میمونه که با اولین پرتو واقعیت از بین میره. از اون چیزی باقی نمیمونه، جز یه رویا. ولی کاشکی بتونی چشم هاتو ببندی و فقط به صدای رویا گوش کنی راجرز. اینجوری قشنگ تره.