"نقشت را بازی کن" 44

46 51 49
                                    

▪︎ Play The Rule

☯♱

-صدا، دوربين، حركت!

صداي روي مخي كه از طرف مرد تهيه كننده به سوي چانيول پرتاب مي‌شد، مجبورش مي‌كرد تا قدم‌هاش رو برداره و وارد صحنه فيلم‌برداري بشه. اين هم يك بازي جديد ديگه بود؟ لبخند حرصي و دندون‌هايي كه روي هم محكم سابيده مي‌شدن نشون مي‌دادن چقدر
از اين وضع ناراضيه اما تمام عوامل سريال براش خط و نشون مي‌كشيدن.

نفس بلندش رو بيرون فرستاد و به سمت در سفيد رفت. با گرفتن دستگيره فلزي دايره‌اي مانند، در رو باز كرد و داخل شد. صحنه‌اي ساخته شده از يك سريال كه انتظار مي‌رفت مثل صحنه سريال‌هاي سيتكامي آمريكايي باشه چون اولين چيزي كه چشم چانيول
بهش خورد، انبوه مردم جلوي صحنه بود كه طبق انتظارات، قرار بود به سوراخ ديوار بخندن و صداي خنده‌هاشون فيلم‌برداري بشه!

اولين چيزي كه توي صحنه ديده مي‌شد، يك اتاق ساده متل بود و كريسي كه كنار ميز سفيد رنگي ايستاده بود و اون هم از اين همه مسخره‌بازي گيج شده بود و نمي‌دونست چيكار كنه.

-اوه هي چانيول..چه خبرا؟

ظاهره اولين ديالوگ متعلق به كريس بود و حالا چانيول بايد ديالوگ احمقانه‌اش رو مي‌گفت تا اين سريال مضحك ادامه پيدا كنه.

-اوه هيچي..فقط آخرالزمانه!

طبق معمول همونطوري كه بايد، صداي خنده تماشاچي‌هاي پشت صحنه بلند شد و منتظر بودن تا ديالوگ بعدي گفته بشه. كه احتمالا متعلق به چانيول بود! چند قدمي به ميز نزديك‌تر شد و با چهره‌اي درمونده و سوالي به كريس خيره شد.

-اوه راستي تحقيقاتت رو تموم كردي؟

كريس بايد چه جوابي بهش مي‌داد؟ هيچكس به اونها اسكريپت مكالمه‌اي نداد. فقط تنها از شكاري برمي‌گشتن كه يهو وارد اين دنياي سريالي شدن! كه اون هم زياد نمي تونست تعجب برانگيز باشه اگه يك حقه‌باز دور و برشون مي‌پلكيد!

كريس هنوز در مغزش دنبال جواب بود و همه جاش رو سرچ مي‌كرد كه يهو صداي سوت تمام تماشاچي‌ها بلند شد. قضيه چي بود؟ كريس تا خواست چيزي بگه كه با ديدن نگاه مستقيم و پر از حرص چانيول به انتهاي اتاق يا همون صحنه، تا آخر قضيه رو خوند.
نگاهش رو با ترس و خجالت برگردوند و صحنه‌اي كه ديد باعث تشديد خنده خجالت‌آورش شد. در اتاق انتهاي صحنه، در سفيدي باز شده بود و دختري فوق جذاب در بيكيني بدن نماي سياه رنگش در بین چهارچوب در ايستاده بود و با لبخند پرمعني شيطونش به كريس نگاه مي‌كرد.

-اوه كريس! هنوز يه سري تحقيقات داريم كه بايد انجام بديم!

لبخند ضايع كريس در ميون سوت‌هاي معنادار تماشاچي‌ها و چهره‌هاي پر ذوقشون محو شده بود. چانيول شايد چهره حرصي‌اش رو به تمام دلقك‌هاي اينجا نشون مي‌داد اما از اينكه كريس به خود قبلي‌اش تبديل شده بود، خيلي هم ذوق كرده بود و دوست
نداشت پنهانش كنه. با صداي كشيده‌اش گفت:

ᴛʜᴇ ᴅᴀʏ ᴛʜᴇ ᴅᴇᴠɪʟ ғᴇʟʟ ɪɴ ʟᴏᴠᴇ s¹Место, где живут истории. Откройте их для себя