پارت چهاردهم:
"물고기 주변의 물이 독성이 있고 치명적이 되면, 물고기는 살아남기 위해 바다에서 탈출할 수 있을까요?"
زمانیکه آب پیرامون یک ماهی، زهرآگین و کشنده شود، آیا او خواهد توانست برای بقای خود از دریا بگریزد؟نسیم سردی میوزید و گرمای ملایم آفتاب ظهر نوازشوار روی ساحل کشیده میشد.
سه ماشین طویل و سفید رنگ، روی آخرین تپهی سبزرنگ قبل از آبی درخشان دریا متوقف شده بودن و حالا افراد داخل اونها همگی کمی جلوتر روی شنهای گرم و یکدست قدم برمیداشتن.
دمای هوا به واسطهی زاویهی تابش پرتوهای نور کمی بیشتر به نظر میرسید و البته، هیونجینی که چند گام عقبتر از بقیه ایستاده بود فکر نمیکرد دوستانش و مخصوصا چان اهمیتی به دما بدن.
اون مرد حالا انتهای شلوارش رو بالا زده و کفشهاش رو وسط ساحل رها کرده بود تا امواج سرد آب بتونن پاهاش رو در آغوش بگیرن و طبق انتظار، مینهو و خندههای درخشانش فاصلهی زیادی ازش نداشتن.
جیسونگ فقط چند متر اون طرفتر، همراه دو نفر از همکلاسیهاش رو به دریا نشسته و زانوهاش رو بغل گرفته بود و هیونجین میتونست چشمهای بسته و لبهای کش اومدهش رو از اون زاویه هم ببینه.
مهمتر از همهی اونها، نگاه هیونجین ناخوداگاه هر چند ثانیه به سمت مردی کشیده میشد که لبخند نمیزد.
چانگبین دستهاش رو درون جیبهای شلوارش قرار داده و رو به آبی دریا ایستاده بود و از نظر هیونجین، پرتوهای خورشید رو مثل ماه منعکس میکرد. ابروهای توی هم گره خوردهش نشون میداد اهمیتی به دوستدخترش و دو دوست دیگهش که انگار بازی تعقیب و گریز هیجان انگیزی رو با هجوم ناگهانی موجها آغاز کرده بودن نمیده، اما در حال لذت بردن از اون فضا هم به نظر نمیرسید.
قدمهای هیونجین انگار که چانگبین در مرکز کهکشان ایستاده باشه تن سبکش رو به سمت اون مرد مرموز میکشوندن و به تدریج خود هیونجین هم نمیخواست با اون جاذبه مقابله کنه.
چانگبین از سالهای پیش، دیگه علاقهی چندانی به دریا نداشت؛ دریا براش سردرد بود و همهی اون زیبایی فقط قادر بود آزارش بده. سرنوشت همهی مورد علاقههاش به همین نقطه ختم میشد... انقدر آسیب میدید که دیگه عشقی درونش باقی نمیموند.
YOU ARE READING
𝙃𝙖𝙥𝙥𝙞𝙡𝙚𝙨𝙨 [𝘊𝘩𝘢𝘯𝘨𝘑𝘪𝘯]
Fanfiction[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] ▪︎ هپیلس ماجرای افرادیه که برای شاد بودن، باید از سد مشکلات گوناگونی عبور کنن و در راس اونها سو چانگبین، حتی بعد از گذر از تمام آسیبها و سختیها هم شادی رو در انتظار خودش نمیبینه. [ -عاری از شادی و خوشبختی ] ─𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔:...