پارت نوزدهم:
"어둡고 차가운 소행성은 궤도의 중심에 있는 밝은 별에서 너무 멀리 떨어져 있어서 겨울 외에는 계절을 알지 못했다."
سیارک تاریک و سرد، به حدی از ستارهی درخشان مرکز مدارش دور بود که فصلی جز زمستان را نمیشناخت.– هوا واقعا خوبه!
جیسونگ بعد از نفس عمیقی که کشید گفت.– چان کجا رفته؟
مینهو درحال کشیدن بدنش پرسید و یک چشمش رو به خاطر شدت تابش آفتاب بست.جیسونگی که چند قدم جلوتر از مینهو از کمپر بیرون رفته بود رو بهش برگشت و با دیدن چهرهای که هنوز انگار از دنیای خواب جدا نشده بود لبخند زد.
– شاید با هیونجین جایی رفتن.مینهو اخم کرد و لبهاش رو جلو داد.
– هیونجین سر جاش خوابه.قبل از اینکه جیسونگ چیزی بگه، مینجونگ به اون دو نفر نزدیک شد. دخترک کوتاه قد دو لیوان کاغذی توی دستهاش داشت و همین باعث شد مینهو برای گرفتن یکی از اونها به کمکش بره.
– فکر نمیکنین خیلی خوابیدین؟ مثلا اومدیم که خوش بگذرونیم!مینهو عطر قهوهی فوری رو نفس کشید و بعد به مینجونگی که لیوان کاغذی دیگه رو به جیسونگ میداد نگاه کرد.
– ولی هنوز صبح حساب میشه!جیسونگ با خنده تایید کرد و مینجونگ درحالی که کش دور موهاش رو باز میکرد تا اونها رو مرتب تر ببنده، با تاسف از اون دو نفر دور شد.
– ما تا صبح مشغول بازی بودیم! معلومه با شما پسرا اصلا خوش نمیگذره.جیسونگ خندید و مینهو روی چمنهای منتهی به شنهای ساحل کمی جلو رفت تا کنار اون مرد قرار بگیره. دریا آروم بود و انعکاس خورشید از سطحش میدرخشید.
جیسونگ به سمت شخص کنارش که حالا برای پیدا کردن چان به اطراف ساحل گردن میکشید چرخید.
– احتمالا رفته پیاده روی. میخوای ما هم یکم قدم بزنیم؟مینهو کمی از قهوهی توی دستش نوشید و با چشمهایی که هنوز هم از حالت عادی کمی جمعتر بودن نگاهش رو به جیسونگ کنارش داد.
– اصلا حال راه رفتن ندارم.– مشخصه.
جیسونگ گفت و باز هم خندید و همین موضوع لبخند رو روی لبهای مینهو کشید.
YOU ARE READING
𝙃𝙖𝙥𝙥𝙞𝙡𝙚𝙨𝙨 [𝘊𝘩𝘢𝘯𝘨𝘑𝘪𝘯]
Fanfiction[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] ▪︎ هپیلس ماجرای افرادیه که برای شاد بودن، باید از سد مشکلات گوناگونی عبور کنن و در راس اونها سو چانگبین، حتی بعد از گذر از تمام آسیبها و سختیها هم شادی رو در انتظار خودش نمیبینه. [ -عاری از شادی و خوشبختی ] ─𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔:...