پارت سی و ششم:
"고통이 마침내 사라질까, 아니면 그냥 감춰질까?"
آیا دردها در نهایت نابود میشوند و یا تنها پنهان خواهند شد؟حتی با وجود اینکه هیونجین اون روز خیلی دیرتر از همیشه از خواب بیدار شده بود، به نظر میرسید ساعات روز با کندترین سرعت ممکن میگذرن.
توی اون چند ساعت، حتی بعد از کوچکترین کاری که انجام میداد هم یک بار نامهی چانگبین رو میخوند. نمیتونست ذوق و لذتش رو انکار کنه... اون تمام توجه چانگبین رو برای خودش داشت و این... همون چیزی بود که در اولین مواجههش با اون مرد آرزو کرده بود.
توی حموم، شامپوی روزانهی خود چانگبین رو از روی عطرش تشخیص داده و از همون استفاده کرده بود. بعد از اون از تمام محتویاتی که درون پاکت داروها بود استفاده کرد تا رد کبودیهاش زودتر از بین برن. دوست نداشت چهرهی چانگبین با دیدنش پژمرده بشه و البته که میخواست زمانی که از چانگبین میخواد حین زخمی کردن تنش لبهاش رو ببوسه، چهرهش توی مناسبترین حالتش قرار داشته باشه.
حین خوردن صبحانه، لبخند از صورتش فاصله نمیگرفت... در حقیقت احساس میکرد توی زندگیش به ندرت غذایی به اون خوشمزگی خورده.
بعد از صبحانه بی توجه به مطالب نامهای که حالا جملاتش رو تماما حفظ بود، ظرفها رو شسته و میز رو تمیز کرده بود.
روی دیوارهای خونه و یا استندها و میزها هیچ قاب عکسی به چشم نمیخورد. هیونجین دوست داشت خونوادهی چانگبین رو ببینه اما به نظر میرسید اون مرد برای جلوگیری از سردرد، هیچ عکسی رو توی دیدرسش قرار نداده.
اون روز عطر مردونهای که توی اتاق چانگبین روی میز قرار داشت بیشتر از همه چیز توجه هیونجین رو جلب کرد. رایحهی جادویی اون عطر تمام احساسات پسرک رو بیدار میکرد و بین احساساتش آرامش و عشق از بقیه پررنگتر بودن. انگار که مشامش تشنهی رایحهی چانگبین باشه، شیشهی عطر رو برداشت و در حالی که روی تخت مینشست زانوهاش رو جمع کرد تا عکس پروفایل اون مرد رو حین استشمام عطرش ببینه. در هر صورت اون چهار تصویر ماهها بود که تغییری پیدا نکرده بودن و این هیونجین رو مشتاق میکرد خودش عکسی از مرد مورد علاقهش بگیره و از چانگبین بخواد توی پروفایلش قرارش بده.
به این فکر کرده بود که اگه چانگبین عادت داشت توی اکانت اینستاگرامش پست بذاره، هیونجین میتونست چقدر عکس برای با اشتیاق دیدن داشته باشه...
YOU ARE READING
𝙃𝙖𝙥𝙥𝙞𝙡𝙚𝙨𝙨 [𝘊𝘩𝘢𝘯𝘨𝘑𝘪𝘯]
Fanfiction[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] ▪︎ هپیلس ماجرای افرادیه که برای شاد بودن، باید از سد مشکلات گوناگونی عبور کنن و در راس اونها سو چانگبین، حتی بعد از گذر از تمام آسیبها و سختیها هم شادی رو در انتظار خودش نمیبینه. [ -عاری از شادی و خوشبختی ] ─𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔:...