𝐩𝐚𝐫𝐭 𝐧𝐢𝐧𝐞

994 215 183
                                    

💖ووت بدین لطفنی💖
لطفا توی کامنت‌ها بگین تا اینجا داستان چه طوری بوده و اصلا خوشتون اومده یا نه؟
━━━━━━━━━━━━━━━

امروز، روز شلوغی توی دبیرستان یُنگسان بود.
چون قرار بود مسابقات ورزشی توی رشته‌های مختلق، بین دانش آموزها برگزار بشه.

آخرین مسابقه هم مسابقه‌ی بسکتبال بین سال آخری‌ها و سال یازدهمی‌ها بود که یه جور بازی حیثیتی محسوب می‌شد.

چون اگه یازدهمی‌ها برنده می‌شدن، کل ابهت بچه‌های سال آخر زیر سوال می‌رفت و اکثر بچه‌های سال آخری و یازدهمی توی سالن بسکتبال جمع شده بودن تا تماشاچی این مسابقه‌ باشن.

یونگی جزء تیم بچه‌های سال آخری‌ها بود و قرار بود توی مسابقه شرکت کنه.

بعد از عوض کردن لباس‌های فرمش با لباس ورزشی، همراه بقیه‌ی اعضای تیم به سمت سالن ورزشی رفت.

وقتی وارد سالن شد، اول از همه به سمت جایی که بچه‌های مدرسه به عنوان تماشاچی اونجا نشسته بودن، چرخید.

نگاهش به امید دیدن تهیونگ، صورت بچه‌ها رو جست و جو می‌کرد.

تهیونگ بهش قول داده بود که به مسابقه میاد و یونگی رو تشویق می‌کنه.

اما هر جا رو که نگاه می‌کرد نمی‌تونست اثری از پسرعموش ببینه و در عوضش هان جونگهی - سردسته‌ی قلدرهایی که مدام اذیتش می‌کردن - رو می‌دید.

آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد تا نگاه‌های عجیب و غریب اون جونگهی عنتر رو نادیده بگیره.

جدیدا علاوه بر اینکه آزارهای جسمانی و کلامی اکیپ جونگهی عوضی رو تحمل می‌کرد، مجبور بود نگاه‌های هرزه‌ی خودش رو هم همه جا تحمل کنه.

وقتی بعد از کلی گشت و گذار کردن با چشم‌هاش بین بچه‌ها نتونست تهیونگ رو ببینه سرش رو پایین انداخت.

از اولش هم نباید منتظر دیدن تهیونگ می‌بود!

با سوت مربی ورزش بازی شروع شد و یونگی از همون اولِ بازی، توپ‌ رو از دست بازیکنان تیم رقیب گرفت و شروع به دریبل زدن کرد.

توی محوطه قرار گرفت و بلافاصله توپ رو سمت سبد پرت کرد و تونست اولین پرتابش رو گل کنه.

تیمی که یونگی توش بازی می‌کرد، کلا تیم ضعیفی بود و با وجود تمام تلاش‌های پسر مو طلایی، باز هم عقب بودن و اختلاف امتیازشون زیاد بود.

اواسط بازی یکی از بازیکن‌های تیم رقیب خطا کرد و مربی ورزش مدرسه که نقش داور رو داشت، خطای مدافع گرفت و سه پرتاب پنالتی به تیم یونگی داد.

چون یونگی تنها کسی بود که نسبت به بقیه بسکتبالش بهتر بود، توپ‌ رو برداشت و توی محوطه و جلوی سبد ایستاد تا پنالتی بزنه.

𝐋𝐎𝐓𝐔𝐒 (completed)Место, где живут истории. Откройте их для себя