Chapter 25

429 66 12
                                    

داستان از نگاه هری

صدای کیت می لرزید

"هری...امیلی و زین همین الان اومدن تو خونه و تو می دونی فاصله ی استخر تا در ورودی چقدره و من الان پاهام دور کمرته و خودم دوست پسر دارم ولی همه اینجا فکر می کنن تو دوست پسرمی و من الانن توی یه پارتی ایم که صاحابش رو فقط نیم ساعت دیدم و منو امیلی الان راستشو بخوای اصلا بی اف اف نیستیم و اگه اون اینا رو بفهمه و قطعا می ره به همه می گه بعدش منو از این سیاره بیرون می کنن هری"

اون اینا رو در گوشم زمزمه می کرد

دوباره ادامه داد:هری امیلی اول می ره به مامان و بابام میگه و بعد به لویی!!!وای هری افتضاح میشه یه کاری بکن

وای خدای من

اون داشت تند تند و سریع توی گوشم حرف می زد و لهجش خیلی غلیظ شده بود

من می تونم بگم که اون یه آمریکایی اصیله

اینو از لهجه ی آمریکاییش می تونم بفهمم

من باید به جای فکر کردن به لهجه ی هات ش به درست کردن اوضاع فکر کنم

فاک...لیو هم اینجاست

من اصلا نمی تونم لیو رو پس بزنم

من:لیو برای من یه آبجو بگیرمن بعدا می یام پیشت و مثل قدیما مشروب بخوریم و حرف یزنیم

لیو چشمک زد و گفت:باشه..بعد مشروب حرف می زنیم

کلمه ی "حرف" رو کشید

دستای کیت که روی شونم بودن داشتن می لرزیدن

من:من اینو درستش می کنم.نقشه دارم.تو همینجا بمون من میرم پیش زین و امیلی و یجوری حواسشون رو پرت می کنم و نمی ذارم امیلی ببینتت.من الان از آب میرم بیرون.باشه کیت؟

کیت:ولی هری

"چیه؟"

"من شنا بلد نیستم...یادت رفته؟"

"شیت..."

"برم پیش نایل؟اون ته استخره.البته اگه تو منو ببری"

""نه..فاک...تو پیش نایل نمیری"

"پس چیکار کنم هری؟؟؟!!مثل اینکه یادت رفته لحظه ای که من از آب اومدم بیرون امیلی و زین منو می بینن؟"

"اه...فاک...بریم پیش نایل"

من بردمش عقب تر و بالاخره نایلو پیدا کردم.اون لبه ی استخر بود

"کیت بعدا می یام پیشت.منتظرم بمون"

"باشه هری."

عاشق وقتاییم که اسممو میگه

انگار اسمم بهترین اسم دنیا می شه وقتی از دهن کیت میاد بیرون

کیت روی پله ی استخر نشست و گفت:من اینجا می مونم

last first kissWhere stories live. Discover now